سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که میان خود و خدا را به صلاح دارد ، خدا میان او و مردم را به صلاح آرد ، و آن که کار آخرت خود درست کند ، خدا کار دنیاى او را سامان دهد ، و آن که او را از خود بر خویشتن واعظى است ، خدا را بر او حافظى است . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
محمود صادقی ، حسن فاطمی (محمود) ، حسین شفیعی (مسیب) ، حسن صادقی (طاهر) ، ابوالحسن صادقی (علی) ، علی رضا صادقی (حسین) ، علی طباطبایی (محسن) ، نادر منصوری (علی) ، شهربانو فاطمی (مرتضی) ، حسن منصوری (تقی) ، حمید رضا طیبی ، علی صادقی (ابوالفضل) ، حسین جمشیدی (علی) ، مولود جهانگیری ، غلام حسین صادقی (محمد) ، محمد رضا ابراهیمی ، حسین مهروی ، عبدالجواد صادقی (حسین) ، علی صادقی (اسماعیل) ، غلام رضا فاطمی مجاهد ، علی صادقی (گنگی) ، الهی ، عیسی مسترحمی ، محمود صادقی (حسن) ، حسین علی شفیعی (علی) ، حسن صادقی (تراب) ، حسن قیصری (حسین) ، عباس علی صادقی (غلام حسین) ، رضا فاطمی (حسن خان) ، شهرداری حسن آباد جرقویه ، حمید رضا جمشیدی (نادر) ، جواد طباطبایی (محسن) ، غلام حسین منصوری ، مسعود صادقی (علی) ، هدایت الله مسترحمی ، محمود طباطبایی نژاد ، محمد صادقی (حسین) ، محمد علی قیصری (حسین) ، غلام حسین جمشیدی (محمد زینل) ، حمید فاطمی (حسن) ، حسن صادقی ، علی صادقی - اسماعیل ، علی جمشیدی (حسین) ، علی جمشیدی (محمد حسن) ، رضا فاطمی (مهدی) ، سعید فاطمی (عیسی) ، سید علی طباطبائی ، رحمت الله جمشیدی ، رسول صادقی (محمود) ، عباس سعادت (رضا) ، عباس صادقی ، عباس صادقی (حسین) ، ابراهیم جمشیدی ، ابراهیم شفیعی ، اشرف جمشیدی (محمدرضا) ، حسن صادقی (خدابخش) ، جواد صادقی ، جواد مفرد کهلان ، حسن صادقی (محمود) ، محمد شفیعی (اسماعیل) ، محمد رضا شفیعی ، مجید صادقی (رضا) ، مجید فاطمی (شجاع) ، محمود فاطمی (مرتضی) ، علی طباطیایی (محسن) ، علی فاطمی (شجاع) ، علی منصوری (محمد) ، غلام حسین جمشیدی ، علی ضیایی ، غلام رضا جمشیدی (حسن) ، غلام رضا شفیعی ، غلام رضا قیصری ، فاطمه فاطمی (رضا) ، مجمع فرهنگی اسلامی رشد اندیشه حسن آباد جرقویه ، مجمع فرهنگی اسلامی رشد اندیشه شهر حسن آباد ، محمود فاطمی (یدالله) ، مرتضی صادقی (محمد) ، مسعود صادقی ، محمد قیصری ، محمد طیبی ، محسن فاطمی (عبدالله) ، محمد پایدار ، محمد تقی منصوری ، محمد سعادت ، وبلاگ حسن آبادیها ، یحیی آزادی (محمد علی) ، مصطفی جمشیدی ، مصطفی فاطمی (اکبر) ، منبع : وبلاگ حسن آبادیها ، مهدی جمشیدی ، موسسه فرهنگی هنری قرآن وعترت ، موسسه فرهنگی هنری قرآن وعترت حسن آباد ، موسسه قرآن وعترت حسن آباد ، موسسه ی فرهنگی هنری قرآن وعترت حسن آباد ، حسن طاهر ، حسن صادقی (محمد) ، حسین منصوری (رضا) ، حسن قیصری (محمد) ، اشرف فاطمی (عیسی) ، اصغر طیبی ، اصغر فاطمی (حسین) ، اعظم فاطمی (رضا) ، ابوالفضل صادقی (علی محمد) ، احمد جمشیدی ، احمد سعادت (محمد) ، احمد شفیعی (محمد) ، احمد صادقی (رضا) ، ابوالحسن صادقی ، جواد فاطمی (محمود) ، باقر جعفرزاده ، پایگاه شهید رجائی ، پریسا قنبری ، شهرداری حسن آبادجرقویه ، طاهره فاطمی (محمد) ، داود صادقی ، دبیرستان شهید مطهری حسن آباد ، عبدالحمید شفیعی ، عباس علی منصوری ، عباسعلی قیصری ، عبد الحمید شفیعی ، علی صادقی (رضا) ، علی رضا طباطبایی (محسن) ، علی رضا محمدی کمال آبادی ، علی رضا منصوری (محمد رضا) ، علی شفیعی نیک آبادی ، علی شفیعی نیک آبادی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :1492
بازدید دیروز :1575
کل بازدید :2869660
تعداد کل یاداشته ها : 1327
103/2/1
3:32 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
محمود صادقی[143]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
به سوی فردا قائم رایانه دارالقرآن الکریم آسمان شهر سلام وبلاگ گفتگو با زرتشتیان •°•°•دختـــــــــــرونه هـــای خاص مــــــــــــن•°•°• حافظه برتر ایران وجهان *علیرضا محمدی کمال آباد موسسه فرهنگی قرآن و عترت هم اندیشی دینی سارا احمدی ashegh وبلاگ گروهیِ تَیسیر محقق دانشگاه ارمغان تنهایی افق سرباز حریم ولایت جیغ بنفش در ساعت 25 .:شاه تورنیوز:. ܓ✿ دنـیــــای مـــــــن Hunter حسن آبادی ها استخدامی ها تینا!!!! عرفان وادب وبلاگ شخصی مرتضی صادقی جامع ترین وبلاگ خبری هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه خاطرات یک حسن‏ آبادی آرایشگاه بانوان شهر حسن آباد گل آتیمیس موسسه خیریه امام حسن مجتبی(ع) شهرداری و شورای شهر حسن آباد طایفه آقاربیع کلبه آفتاب ثقلین دانشگاه پیام نور پاتوق بچه های شهرکی سکوت دل مجموعه فرهنگی اباصالح(ع) نماز دبیرستان شهید مطهری مجموعه فرهنگی صادق آل محمد(ص) خبری امروز سایت گفتگو با زرتشتیان سیان جرقویه کتابخانه حسن آباد گیاه پزشک جوان طلاب جوان حسن آباد شهر ورزنه گوناگون بازرگانی شفیعی سوله رهروان ولایت دوست خوب درمان تضمینی زانودرد صدای باز (خوانندگان ایرانی ) پر چم های سیاه شرق هیات چهارده معصوم حسن آبادیهای مقیم اصفه تجلی طاها پدیده معماری پاراگراف عاشقانه هیات حضرت علی اصغر حسن آباد(دوازده امام ) جایی برای خنده وشادی و تفریح فروشگاه اینترنتی خرید ساعت وب سایت دکتر کامران ونیره اخوان روستای اصفهانکلاته

آشنایی با اجداد میرعماد

سید حسن فاطمی
آنچه در مورد بعضی از اجداد میرعماد دست یافتیم:
1. حسن مثنی فرزند امام حسن مجتبی ـ شیخ مفید از او به عنوان شخصی جلیل‏القدر، فاضل و باتقوا یاد می‏کند. وی به پیامبر اکرم شباهت زیادی داشت و داماد امام حسین بود. هنگامی که برای خواستگاری نزد امام حسین رفت، حضرت فرمود: «چنین انتظاری از تو داشتم.» سپس حسن مثنی را با خود به خانه برد و او را در انتخاب فاطمه و سکینه مخیر کرد و او فاطمه را برای ازدواج برگزید. طبق روایت دیگر، حسن از انتخاب حیا کرد اما امام فاطمه را برای او برگزید و علت این انتخاب را چنین بیان فرمود: «زیرا او به مادرم فاطمه شبیه‏تر است.» این برخورد امام حسین نشان می‏دهد حسن مثنی از دوران جوانی شخص بزرگواری بوده است.
او وصی پدر و متولی موقوفات امیرالمؤمنین بود. حسن در کربلا در رکاب امام حسین (ع)جنگید و هفده تن از دشمنان را کشت و خود هیجده جراحت برداشت. هنگامی که حضرت به شهادت رسید و اهل‏بیت را به اسارت گرفتند، حسن نیز در میان اسیران بود. اما چون مادر حسن و اسماء پسر خارجه فزاری از یک قبیله بودند، اسماء او را از میان اسیران بیرون آورده نزد عمر سعد برد و وساطت کرد که حسن در سختی نباشد. عمر سعد نیز پذیرفت و حسن را به او سپرد. طبق بعضی اقوال، اسماء جراحتهای حسن را در کوفه مداوا کرد و او پس از بهبودی به مدینه رفت.
طبق نقل دیگر حسن مثنی در اثر شدت جراحت، بی‏رمق در میان کشته‏ها افتاده بود. هنگامی که دشمنان می‏خواستند سر شهدا را از بدن جدا کنند، متوجه زنده بودن او می‏شوند. در این هنگام اسماء پسر خارجه به آنان گفت: «او را به من بسپارید؛ اگر عبیدالله بن زیاد او را به من بخشید که هیچ و الا هر چه صلاح دانست در مورد او عمل می‏شود.» آنان نیز حسن را به او سپردند و اسماء او را به کوفه برد و عبیدالله نیز حسن را به او داد. حسن پس از معالجه توسط اسماء به مدینه رفت.
طبق نقل دیگر حسن مثنی با بدن مجروح در میان اسیران، با دو برادرش زید و عمر و نیز امام سجاد، ام‏کلثوم، سکینه و... بود که آنها را به مجلس یزید بردند. در این هنگام سر امام حسین را در تشت آوردند و با چوب به دندانهای امام زدند. دو بیت زیر از حسن مثنی است:
لا خَیرَ فى الْود ممنْ لاتَزَالُ لَهُ‏
  فى الْوُد مُسْتَشْعِراً مِنْ خِیفَةٍ وَجلا

اِذَا تَغَیبَ لَمْ‏تَبرحْ تُسى‏ءُ به‏
  ظَنَّاً وَ تَسْأَلُ عَمَّا قَالَ أَوْ فَعَلا

مادر او خوله دختر منصور بن زیان بود. حسن مثنی در 35 سالگی در مدینه وفات یافت و او را در بقیع به خاک سپردند. روایت شده که ولید بن عبدالملک به او سم خوراند و در اثر آن به شهادت رسید.
سادات حسنی تنها از حسن مثنی و برادرش زید به امام حسن می‌رسند و دیگر پسران امام مجتبی یا پیش از فرزنددار شدن از دنیا رفته‏اند و یا اینکه از آنها فرزند پسر باقی نماند.
2. فاطمه دختر امام حسین ـ پیش از حادثه خونین کربلا با حسن مثنی ازدواج کرد و یکی از ثمرات این ازدواج ابراهیم غَمر است. فاطمه جده سادات طباطبایی است. بنابر این امام حسین نیز جد مادری همه این سادات به شمار می‌رود. مادر او، ام‏اسحاق دختر طلحة بن عبیدالله تیمی بود. فاطمه در زمره زنان بافضیلت و راوی حدیث بود و به حضرت زهرا? شباهت داشت. بنا به قولی امام حسین کتاب ملفوف و وصیتنامه‏اش را به او سپرد. همراه کاروان اسرا به کوفه و سپس به شام رفت. خطبه غرّاء او در کوفه معروف است.
پس از درگذشت حسن مثنی فاطمه بر مزار او خیمه زد و یک سال به سوگ نشست و در این مدت روزها به روزه و شبها به عبادت مشغول شد. پس از درگذشت حسن مثنی به سفارش مادرش با عبدالله بن عمرو ازدواج کرد. سال 110ق درگذشت و مزارش در مصر است.
3. ابواسماعیل ابراهیم غَمر فرزند حسن مثنی ـ به دلیل شباهت زیاد به پیامبر اکرم به او «ابراهیم شبیه» هم می‏گفتند. سخاوتش باعث شد به او «غمر» گویند؛ زیرا آن به معنای سخاوتمند است. وی از راویان حدیث به شمار می‌رفت. منصور دوانیقی او و برادرانش را پنج سال با رنج و شکنجه زندانی کرد تا اینکه ابراهیم غمر در 67 یا 69 سالگی در ماه ربیع‏الاول سال 145ق/141ش در زندان از دنیا رفت و پس از اقامه نماز بر او توسط زندانیان، در کوفه مدفون شد و قبرش اکنون زیارتگاه است. او نخستین شخص از بنی‏الحسن بود که در زندان منصور وفات یافت. مادرش فاطمه دختر امام حسین بود.
4. ابوابراهیم اسماعیل دیباج فرزند ابراهیم غَمر ـ «دیباج» معرب «دیبا» یعنی پارچه ابریشمی. علت ملقّب شدن او به «دیباج» زیبایی او بود. وی مدتی را در زندان منصور به سر برد. بنا به بعضی نقلها در قیام فخّ  شرکت جست. شخصی از عبدالرحمان بن ابی‏الموالی ـ هم‌زندانی بنی‏الحسن ـ در باره صبر سادات حسنی در زندان پرسید. وی جواب داد: «آنها صبور بودند اما در میانشان شخصی مانند قطعه طلا بود که هر چه بیشتر در آتش قرار می‏گرفت خالص‏تر می‏شد و او اسماعیل بن ابراهیم بود که هر چه بیشتر گرفتار بلا می‏شد صبورتر می‏شد.»
برخی قبر او و چند تن از نواده‌هایش را در اصفهان دانسته‌اند. تا آنجا که ما جستجو کردیم مدرک این سخن، برخی شجره‌نامه‌ها از جمله شجره‌نامه میرعماد است و چنین چیزی را در کتابهای نسب‌شناسی کهن نیافتیم. ذیل عنوان «اشتباهات دو شجره‌نامه» توضیح خواهیم داد که به نظر ما چنین انتسابی اشتباه است. مزار دیگری در هاشمیه عراق به اسماعیل دیباج منتسب است که احتمال صحت آن بیشتر است. آیت‌الله بروجردی نسب امام‌زاده اسماعیل واقع در اصفهان خیابان هاتف را این‌گونه نوشته است: اسماعیل بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی‌طالب. مادر او ربیحه نام داشت.
5. ابواسحاق زین‏العابدین ابراهیم طباطبا فرزند اسماعیل دیباج ـ وی شخصی باجلالت بود و یکی از نشانه‏های بزرگواری او این است که به سادات از نسل او «طباطبایی» می‏گویند و دیگر اینکه بعضی از نوادگان برجسته او با اینکه فرزند با واسطه بودند در عین حال به «ابن‏طباطبا» معروف شدند؛  زیرا در گذشته مرسوم بوده که اگر جد شخصی، انسان بزرگی بود به جای اینکه آن شخص را به پدرش نسبت دهند به آن جد بزرگ نسبت می‏دادند. مثلاً نسب درست ابوالحسن محمد شاعر چنین است: محمد بن احمد بن محمد بن احمد بن ابراهیم طباطبا؛ اما به «ابن‏طباطبا» معروف شد.
شیخ طوسی در کتاب رجالش ابراهیم طباطبا را جزء اصحاب و راویان امام صادق ذکر می‏کند. وی در خدمت امام رضا عقایدش را عرضه کرد تا اعتقاداتش را از لغزش، پاک گرداند. ابراهیم طباطبا مردم را به سوی امام رضا دعوت می‏کرد.
در مورد علت ملقّب شدن ابراهیم به «طباطبا» چند گونه گفته‌اند:
الف) در زمان کودکی او، هنگامی که پدرش خواست لباسی برای او بدوزد، او را میان انتخاب پیراهن و قبا مخیر کرد. ابراهیم خواست بگوید: «قبا قبا» اما گفت: «طبا طبا». از آن به بعد به «طباطبا» معروف شد.
ب) همیشه دچار لکنت زبان بود و «ق» را «ط» تلفظ می‏کرد. روزی به خادمش خواست بگوید که قبایش را بیاورد، گفت: «طبا طبا». از آن به بعد ملقّب به «طباطبا» شد.
ج) در زبان نَبطی یا قِبطی «طباطبا» به معنای بزرگ سادات است. لذا به او «طباطبا» می‏گفتند.
به نظر می‌رسد نقل سوم درست است؛ زیرا ابراهیم طباطبا شخص بزرگی به شمار می‌رفت. مادر ابراهیم طباطبا کنیز بود.
6 . ابوعبدالله(یا ابوعباد) احمد رئیس فرزند ابراهیم طباطبا ـ مادرش حلیمه یا جمیله یا ام‌جمیل نام داشت.
7. ابوجعفر محمد فرزند احمد رئیس ـ وی شاعر و معروف به «ابن‏خزاعیه» بود و در کوفه سکونت داشت. بسیاری از نوادگان او در مصر زندگی می‏کنند. مادر او فاطمه بنت زید بن عیسی بن زید بن امام زین‏العابدین بود. مادرش عباسه یا عایشه نام داشت.  بنابر این امام سجاد جد مادری بازماندگان میرعماد نیز می‏باشد.
8 . ابوعبدالله فتوح‏الدین احمد فرزند محمد ـ وی شاعر بود و از کوفه به اصفهان مهاجرت کرد و در روستای غازیان از توابع جویباره یا جهانباره اصفهان مدفون شد. او نخستین جد میرعماد است که به اصفهان مهاجرت کرد.  ذیل «اشتباهات دو شجره‏نامه» در این مورد بیشتر توضیح خواهیم داد.
9. ابوالحسن محمد فرزند فتوح‏الدین احمد معروف به «ابن‏طباطبا» ـ از او در کتابهای نسب‏شناسی و شرح حال‏نگاری به عنوان شخصیت شیعی بزرگ ـ از نظر علمی و معنوی ـ و با تجلیل زیاد یاد می‏کنند. او شخصی عالم و باتقوا و نقیب بود وکتابهای فراوان به معرفی او پرداخته‏اند. ابن‏طباطبا در اصفهان تولد یافت و تا زنده بود از این شهر خارج نشد. اگر چه نقیبها نسب‏شناس هم بوده‏اند اما در مورد ابن‏طباطبا به نسابه بودن او تصریح کرده‏اند.
ابن‏طباطبا حافظه شگفتی داشت. اواخر عمرش نسخه‏ای از اشعار عبدالله بن معتَزّ را در خانه‏ای دید و از دارنده آن خواست تا به او امانت دهد؛ اما دارنده، تحویل آن را به زمانی دیگر موکول کرد. ابن‏طباطبا همانجا به مطالعه آن پرداخت. سپس کاغذ و دوات خواست و شروع به نوشتن آن اشعار از حفظ کرد. ناقل این خبر می‏گوید: پس از اتمام، شعرها را شمردم، دیدم در آن مدت کوتاه 187 بیت را در همان مجلس حفظ کرده بود.
در کتابهای مختلف همواره از او به عنوان شاعری بزرگ یاد می‏کنند. نمونه زیر شاهکاری ادبی از او است که قدرت او بر سرودن اشعار شگفت را نشان می‏دهد:
فرزند یکی از شخصیتها نمی‏توانست حرفهای «ر» و «ک» را تلفظ کند بلکه به جای آنها به ترتیب «غ» و همزه تلفظ می‏کرد. ابن‏طباطبا قصیده‏ای 49 بیتی در مدح پدر او نوشت و دو حرف «ر» و «ک» را در آن به کار نبرد. سپس آن را به پسر یاد داد تا برای پدرش بخواند. متن کامل این قصیده در کتاب معجم الادباء، ج‏17، ص‏146تا 149 آمده است. قصیده این گونه آغاز می‏شود:
یا سَیداً دَانَتْ لَهُ السَّادَات
  وَ تَتَابَعَتْ فى فِعْلِهِ الحَسَنَاتُ

وَ تَوَاصَلَتْ نَعْمَاؤُهُ عِنْدِى فَلِى‏
  مِنه هِبَاتٌ خَلْفَهُنَّ هِبَاتٌ‏

در آخرین بیت می‏گوید که اگر خسته‌کننده نبود ابیات فراوانی را به همین سبک ادامه می‏داد.
وی کتابهای ارزنده‏ای نوشت. آثار او ـ تا آنجا که دست یافتیم ـ عبارتند از:
الف) عیار الشّعر. این کتاب توسط طه حاجری و محمد زغلول سلام، تحقیق و در سال 1956‌میلادی نشر یافت و نیز با تحقیق عباس عبدالساتر به سال 1402ق در بیروت چاپ شد.
ب) رسالةٌ فى استخراج المعمی. در مجله معهد المخطوطات العربیه، شماره 32 چاپ شده است.
ج) نقد الشّعر. شاید این کتاب همان عیار الشّعر باشد.
د) تهذیب الطّبع. ابن‏طباطبا در جاهای متعدد از کتاب عیار الشّعر از این کتاب خود نام می‏برد.
ه‍ ‌) الشّعر و الشّعراء. شاید این کتاب همان تهذیب الطّبع باشد.
و) سنام المعالی.
ز) العروض. بنا به گفته یاقوت، پیش از آن کتابی همانند آن در این موضوع نوشته نشده است.
ح) المدخل فى معرفة المعمی من الشّعر. نویسنده، اشعار دشوار را شرح داده است. گویا این کتاب همان رسالةٌ فى استخراج المعمی باشد.
ط) تقریظ الدفاتر.
ی) فرائد الدر. آن را برای یکی از دوستانش نوشت.
ک) دیوان شعر. این کتاب در گذشته میان مردم رایج و مشهور بوده است.
گویا از کتابهای او تنها دو مورد نخست به ما رسیده و بقیه از بین رفته‏اند. البتّه اشعار پراکنده عربی از او در لا به لای کتابها آمده است.
سال 322ق/313ش در اصفهان وفات یافت و همانجا مدفون شد.
10. ابوعلی احمد بن محمد بن رستم بن مطیار قرشی ـ وی جد مادری میرعماد است. با این توضیح که شهاب‌الدین علی(جد نوزدهم میرعماد) با دختر او فاطمه ازدواج کرد. احمد بن محمد در سال 316ق/307 ش املاک فراوانی را در زواره و اطراف آن وقف نواده‌های دخترش فاطمه کرد. توضیح این موقوفات ذیل عنوان «سادات زواره» گذشت. او در اصفهان از تمکن مالی و موقعیت ممتاز اجتماعی برخوردار بود و حاکم این شهر بود. او محدّثان را مورد حمایت قرار می‌داد. محدّث بزرگ سلیمان بن احمد طبرانی ـ صاحب معجم کبیر و معجم اوسط و معجم صغیر وکتابهای حدیثی دیگر ـ در سال 310ق به اصفهان سفرکرد. احمد بن محمد از او استقبال گرمی کرد و در اصفهان جا داد و تا زنده بود برای او مواجب قرار داد.
11. ابوالحسین شهاب‏الدین علی فرزند ابن‏طباطبا ـ وی شاعر و در اصفهان ساکن بود. با توجه به اینکه پدرش هیچ گاه از اصفهان خارج نشد، وی باید در اصفهان به دنیا آمده باشد. مادرش ام‏ابیها نام داشت. در اواخر نیمه دوم قرن سوم هجری با فاطمه دختر احمد بن محمد بن رستم قَرشی ازدواج کرد. در مزار خارستان اصفهان مدفون است.
12. ابوهاشم طاهر فرزند شهاب‏الدین علی ـ مادر او فاطمه است. در مزار خارستان اصفهان به خاک سپرده شد.
13. حمزه فرزند طاهر. در عراق  نقیب بود.
14. ابوهاشم امیرکا فرزند حمزه ـ فاضل و ادیب بود. در محرم 463ق/449ش درگذشت.
15. ابوالمجد شهاب‏الدین علی فرزند عباد ـ در عراق مخصوصاً اصفهان نقیب بود.
16. میرجلال‏الدین امیر فرزند حسن ـ وی در شمار علما بود. مزار او در گورستان جشْوقان در تلّ بامیر است. اکنون اهالی جشوقان در حال ساختن گنبد و بارگاه بر مزار او هستند. حدود سال 1377ش سنگ قبر او را سرقت کردند و نتوانستیم به تاریخ درگذشت او دست یابیم.
17. سراج‏الدین قاسم زواره‏ای کوهپایی فرزند میرمحمد معروف به علامه کوهپایی ـ در کتاب جامع الروات از او به عنوان شخصی جلیل‏القدر، عظیم‏الشّأن، فاضل وکامل یاد شده است. وی در کوهپایه تولد یافت. سپس به اصفهان مهاجرت و نزد شیخ بهایی(م‏1030ق/1000ش) درس خواند و از او اجازه روایت گرفت.
اگر چه نزد ملا ابوالقاسم بن آقامحمد گلپایگانی دانش آموخت اما ملا ابوالقاسم از او اجازه روایت گرفت. وی از مشایخ اجازه علامه محمدباقر مجلسی(م‏1110ق/1078ش) بود. علامه مجلسی هنگام برشمردن مشایخ اجازه خود، از او این گونه یاد می‏کند:
السید السند الحسیب النسیب الجلیل النبیل الفاضل الکامل العالم العامل أمیر قاسم بن محمد الحسنی الحسینی القهپایی تغمّده الله بغفرانه.
ملا محمدعلی استرآبادی نویسنده مشترکات الرجال، علم رجال را از او آموخت. از جمله شاگردان او فرزندش محمدسعید عالم برجسته و صاحب مفاتیح الاحکام است. علامه کوهپایی عالمی متخصّص در علم رجال بود و شاگردش استرآبادی در مشترکات الرجال نظریات او را در این علم آورده است. تعلیقات فی الرجال، رسالةٌ فى البداء و رسالةٌ فى الفلاحه از تألیفات علامه کوهپایی است. همچنین حواشی‏ای بر کتابهای تهذیب، استبصار، من لایحضره الفقیه، کافی و بر کتابهای فقهی، کلامی و اصولی دارد.
به سال درگذشت علامه کوهپایی دست نیافتیم اما فرزند او محمدسعید در سال 1012ق/982ش متولد و در سال 1092ق/1060ش از دنیا رفت. با توجه به تاریخ حیات فرزند و استادان علامه کوهپایی، او از علمای قرن یازدهم به شمار می‌رود.
18. میرکاظم جشوقانی فرزند میرفاضل ـ پدربزرگ میرعماد است و شجره‏نامه مفصّل میرعماد را اولین بار او نوشت و در زمانهای بعد از روی آن استنساخ کردند. البتّه او شجره‏نامه پدربزرگش علامه کوهپایی را نوشت و در سالهای بعد دیگران نام نوادگان علامه کوهپایی را تا میرعماد و میرجهان، به آن اضافه کردند و سپس در سال 1212ق/1177ش میرعلی طباطبایی زواره‏ای از روی آن استنساخ کرد. میرعلی زواره‏ای از میرکاظم به عنوان «علامی» یاد کرده؛ لذا وی عالم بوده است. شیخ آقابزرگ تهرانی تصویر این شجره‏نامه را در کتابخانه حکیم در نجف دیده و در کتاب طبقات به آن اشاره کرده است.  تصویر رونوشت این نسب‌نامه در بخش چهارم به عنوان اولین سند می‌آید.