اولین رادیو
حاج میرزا محمد صادقی می گوید: (حدود 70 سال پیش) من در صحرای میرزا بالا در حسن آباد مشغول آبیاری بودم. از دور جمعیتی بالغ بر پنجاه نفر را دیدم که به طرفم می آیند. تعجب کردم که اینها در این موقع روز چکار دارند؟! ترسیدم که نکند به خاطر دعواهای محلی برای کتک زدن من می آیند؟! یا اتفاق دیگری افتاده؟! وقتی به من رسیدند با گفتن «خدا قوت» به راهشان ادامه دادند. از یکی آنها پرسیدم: کجا می روید؟ گفت: مگر نمی بینی فلانی چه چیز در دست دارد؟! پرسیدم: چی دارد؟ جواب داد: جعبه ای که می خواند. می رویم تا کنار استخر برایمان روشن کند و ... .
مرادشان از جعبه رادیو بود که آن زمان به تازگی به حسن آباد آمده بود.