نقش تالاب در تثبیت ماسه ها
1- وجود پوشش گیاهی انبوه بویژه جنگل گز در بخشهایی از تالاب باعث کاهش سرعت باد و جلوگیری از حرکت شن های روان می شود .
2- به علت بالا بودن سفره آب زیر زمینی مناطق حاشیه ای و خاصیت مویینگی و افزایش رطوبت موجب تثبیت شن های روان می شود .
3- رویش گیاهان شور پسند و ماسه پسند در بخشهایی از تپه های شنی به علت دسترسی به سفره های آبهای زیر زمینی
4- بادهای حامل شن و ماسه ضمن حرکت از میان دریاچه تحت تاثیر رطوبت آن قرار گرفته و ماسه خود را رسوب می دهند .
5- پوشانده شدن بخشهایی از تپه های شنی مجاور بوسیله رسوبات رودخانه زاینده رود و تالاب در ایام پرآبی .
6- خاصیت مویینگی آب شور باعث می شود لایه هایی از نمک مانند سیمان روی ماسه ها قرار گرفته و از حرکت آنها جلوگیری کند.
تالاب گاوخونی از لحاظ ویژگی های مرفولوژی از پلایای مرکزی ایران محسوب می شود . اصطلاح پلایا برای اولین با ر توط روسل به کار رفت و همزمان باروسل ،گیلبرت اولین زمین شناسی بود که پلایای گریت بیسین(playa( great basin را مورد مطالعه قرار داد .پلایا نواحی پست ، لم یزرع، و بیابانی است که هرز آب مناطق مجاور در آن جمع می شود و چون یک ناحیه بسته است دریاچه موقتی را تشکیل می دهد . کرینسلی (1970) ضمن مطالعاتی که روی پلایای ایران انجام داده 60 پلایا را شناسایی کرده که پلایای ورزنه( گاوخونی ) یکی از آنها می باشد . طبق نظر وی پلایای ورزنه حدود 550 کیلومتر مربع وسعت داشته که 25% آن را جلگه رسی و 75%آن را دریاچه فصلی تشکیل می دهد که به آن دریاچه لجنی یا باتلاق نیز می گویند.
پتانسیل ها وارزش های تالاب
تالاب گاوخونی به عنوان یک پیکره بزرگ منحصر به فرد آبی دارای ارزشهای متعددی است از جمله تغذیه آبهای زیر زمینی ، کنترل سیلابها،نگهداری و ترسیب مواد غذایی ، زیستگاه مناسب حیات وحش، جلوگیری از نفوذ آبهای شور به آبهای سطحی و زیر زمین ، حفظ سیمای منطقه در برابر عوامل فرساینده طبیعی ( باد و طوفان)، تولید توده زیستی ( بیومس) ،پاکسازی مواد سمی و آلوده، تولید فراورده طبیعی ، حفظ فرایند های طبیعی تولید علوفه ، ایجاد بانک ژن ، جاذبه های گردشگری، حمل و نقل ، اهمیت اجتماعی – اقتصادی و مانند آن.
زیستگاههای شناسایی شده عبارتند از : تالاب ،رودخانه،مصب و نیزار،تپه های شنی ،دشت های استپی،شنزار،تپه ماهور ها و کوهستان. وجود طیف گسترده زیستگاهی ضمن فراهم آوردن شرایط مناسب برای زیست حیات وحش و رستنیها بیانگر قابلیت بالای حفاظتی در این تالاب است . این تنوع در محیط می تواند کاربریهای متنوعی را در دستور کار منطقه قرار دهد0.(4)
کاربری ها
صید و شکار ورزشی ،تفریح متمرکز و گسترده ،پژوهش آموزشی و همچنین حراست و حمایت از گونه های نادر و در معرض انقراض . از پنانسیل های تپه های ماسه ای می توان ایجاد پایگاه پژوهشی میراث فرهنگی و کاوش در شهر مدفون شده سباکه آثار سفالینه ها و ابزارهای سنگی دوران نوسنگی تا کنون بدست آمده و وجود تمدنی را اثبات می کند، بررسی گونه های منحصر به فرد و نمک زارهاهمچنین محیط مناسبی است جهت پرواز با گلایدر ، پاراموتور،پارا گلایدر، پاراموتور،کایت ،سقوط آزاد، بیابان پیمایی،قدم زدن روی شن ها،موتورسواری ،شتر سواری،چشم انداز و افق وسیع کویر،مشاهده بدون مانع ستارگان در شب های کویری ، مطالعه علمی توان های نهفته تالاب از جمله خواص درمانی لجن ها و دیگر منابع طبیعی دست نخورده ، اولویت مطالعات کویر شناسی ،قایق رانی در محل بند شاخ کنار، در صورت تجدید حیات گاوخونی ماهی گیری ، شنا،چشم انداز جنگل های گز در فصل بهار که رنگهای متنوعی دارند،فرهنگ دست نخورده مردم ورزنه و روستاهای اطراف ( مانند گویش دری و زنان چادر سفید شهر ورزنه) ، مشاهده آثار تاریخی ازقبیل مسجد جامع ورزنه و قلعه قورتان و پل تاریخی و ... چاههای آرتزین در حاشیه رودخانه زاینده رودو ...
عوامل تهدید کننده تالاب
1-بهره برداری بیش از حد از آب زاینده رود که موجب کاهش آب ورودی و عدم تغذیه تالاب شده است. و در حال حاضر پیوند رودخانه با تالاب قطع گردیده است .2-احداث سد بر روی رودخانه ایزد خواست که از سال 1377 پیوند آن با تالاب قطع شده است .3- بوته کنی و تخریب پوشش گیاهی
4- چرای مفرط و بی رویه دام 5- بروز آلودگی توسط شهرها و صنایع حاشیه زاینده رود.6- شکار بی رویه و غیر مجاز 7- تردد اتوموبیل و موتور سیکلت واثرات تخریبی آن بر خاک و پوشش گیاهی .8- شرایط اقلیمی کاهش نزولات جوی و خشکی گرایی منطقه باعث کاهش آب ورودی تالاب از طریق زاینده رود و از طرف دیگر تبخیر زیاد موجب افزایش شوری و کاهش وسعت تالاب شده است .9- آتش سوزی در جنگل گز در سالهای متعدد .10- حرکت ماسه های روان توسط باد که در دراز مدت موجب پر شدن دریاچه می شوند .
متاسفانه از سال 1376 تا کنون به دلایل مختلف از جمله رشد روز افزون جمعیت ،توسعه کشاورزی و مصرف فراوان آب ناهماهنگی بین دستگاههای اجرایی استان- پایین بودن بینش زیست محیطی بعضی از مسئولین استان ، عدم وجود مدیریت جامع سیستمی بر منابع آب ، عدم اعمال مدیریت و حفاظت از تالاب ، معظل گرم شدن هوا ،کاهش نزولات جوی در سالهای 78 تا 81 (خشکسالی) در تخریب رو به افزایش این زیستگاه سهم بسزایی داشته اند و در حال حاضر تالاب گاوخونی خشک گردیده است .تالابی که هر ساله میزبان صدهاهزار پرندگان از گونه های باارزش حفاظتی بوده است هم اکنون به دشتی پوشیده از نمک مبدل گردیده است که لانه های پرندگان و بعضا" تخم پرندگانی را که برای جوجه آوری و زمستان گذرانی مهاجرت کرده اند را در نمک ها می توان یافت و متاسفانه چون پیوند رودخانه و تالاب گسسته شده است این تالاب که به عنوان خاستگاه حیات و تعدیل کننده شرایط نامساعد محیطی می میرد و این مرگی است که در منطقه اصفهان یکی از گنجینه های و میراث های بزرگ طبیعی یعنی تالاب بین المللی گاوخونی شاهد آن بوده است . همچنین خشکسالی های اخیر مرگ این مجموعه اکوسیستمی بسیار ارزشمند را به صورت موردی از یک واقعیت تاسف بار ( ناپایداری کامل) نمایان ساخته است و به دلیل تغییرات اکولوژیکی ایجاد شده در نظر می باشد این تالاب در لیست مونتروثبت نمود، فهرست مونترو شامل سایت هایی می باشد که در نتیجه توسعه تکنولوژیکی آلودگی و یا دیگر فعالیت های انسانی دستخوش تغییرات اکولوژیکی شده اند و بایستی برنامه های پایش و بهسازی در آنها انجام گردد.
ناگفته پیداست که هر گونه تغییر در کم و کیف آب این رودخانه میتواند در اکوسیستم منطقه تأثیر گذار باشد.
متأسفانه در طی سالهای اخیر و در نتیجه افزایش بی رویه استفاده از آب زاینده رود بارها جریان آب این رودخانه در حد فاصل شهر اصفهان تا گاوخونی قطع گردیده است. چنین تغییراتی در صورت تکرار میتواند سلامت این مجموعه را به مخاطره اندازد.
کارشناسان محیطی میگویند افزایش آلایندههای زیست محیطی مانند فاضلابهای صنعتی، کشاورزی، شهری و روستایی در رودخانه زاینده رود که به عنوان تنها منبع تغذیه برای موجودات زنده گاوخونی است از جمله خطرات و عوامل تهدید این منطقه بین المللی و توریستی است و شاهد بر مدعا کمبود ماهیها یا مرگ دسته جمعی آنها در سطحی گسترده در حاشیه رودخانه و اطراف تالاب گاوخونی است.
تغییر کاربری اراضی کشاورزی ، ناپایداری و تهدیدات زیست بوم گاوخونی)
توسعه نامتوازن در اصفهان ، سرازیر شدن کاربریها و اشتغالات ناسازگار با شرایط و توانمندیها ی اکولوژیک منطقه باعث رشد بعضی کاربریها ( توسعه شهری –صنعت و خدمات و ...) و تضعیف و تهدید دیگر کاربری ها ( کشاورزی ، اکوتوریسم ، صنایع دستی) شده است . نتیجه آنکه طی 80 سال اخیر 2/38 هزار هکتار از بهترین اراضی کشاورزی اصفهان تغییر کاربری یافته اند و از چرخه تولید کشاورزی خارج شده اند که این رخداد علاوه بر تبعات اقتصادی ،اجتماعی آن باعث لطمات جبران ناپذیری بر تمامی اکوسیستم زاینده رود می باشد . زیرا این اراضی به مثابه ستون فقرات این زیست بوم نقش اساسی وتعیین کننده در ایجاد ارتباط و اتصال اکولوژیک بین سرآب حوضه وپایان آن تالاب گاوخونی دارا می باشد . به اعتقاد صاحب نظران این انفصال اکولوژیک پیامد های جبران ناپذیر زیست محیطی و اکولوژیکی برای رژیم رودخانه و اکوسیستم پیرامون آن انبوه جمعیت ساکن بر حاشیه این رودخانه خواهد داشت . از همه مهمتر اینکه متاسفانه عمده تخریب ها و تبدیل ها بر روی تراس آبرفتی رودخانه صورت گرفته است که اهمیت موضوع را دو چندان می کند ، زیرا این تراس ارزشمندی و بی بدیل آبرفتی میراث کهن زمین شناسی و خاک شناسی این اکوسیستم بوده و هزاران سال طول کشیده تا بوجود آمده ومهمترین سرمایه استان اصفهان می باشد . سرمایه گرانسنگی که فلسفه وجودی شکل گیری اصفهان به خاطر وبهانه آن بوده است . بررسی آمار واطلاعات کشاورزی اصفهان نشان می دهد که خاکها و اراضی تراس آبرفتی رودخانه دارای بالاترین پتانسیل تولید بوده و در مواردی مهمترین رکوردهای ملی را به نام خود ثبت نموده است . عملکرد های خیره کننده ده تن ماده خشک (گندم و برنج) و بیشتر و نیز صد تن ماده تر ( ذرت ،پیاز ،سیب زمینی ) در اراضی مجاور مشابه نشانگر استعداد خوب اراضی مزبور برای کشاورزی است .
لازم به یاد آوری است با وجود تخریب و دگرگونی های وسیعی که در زیست گاههای تالاب بوقوع پیوسته هنوز توان بالقوه اکولوژیک تالاب در صورت تامین آب و اعمال مدیریت صحیح در جهت بهره برداری معقول و نیز تجدید حیات پایدار تالاب گاوخونی و حفاظت از این منابع قادر برقراری تعادل دینامیک و قدرت خود تنظیمی و در نتیجه بهبود شرایط اکولوژیک زیستگاهی خود خواهد بود و قبل از هر نوع دخل و تصرف عجولانه و مطالعه نشده یکسویه.