جناب آقای محمد علی صادقی حسن آبادی
پدر: حاج شیخ عباس صادقی
تولد: 1332
برادر شهید محمود صادقی
چگونگی اسارت: عملیات قادر در شمال غرب کشور
مدت اسارت: پنج سال
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد صیاد رفته باشد
آه از دمی که تنها، با داغ او چو لاله
در خون نشسته باشم چون باد رفته باشد
امشب صدای تیشه از بیستون نیامد
شاید به خواب شیرین، فرهاد رفته باشد
خونش به تیغ حسرت یا رب حلال بادا
صیدی که از کمندت آزاد رفته باشد
از آه دردناکی سازم خبر دلت را
وقتی که کوه صبرم بر باد رفته باشد
رحم است بر اسیری کز گرد دام زلفت؟
با صد امیدواری ناشاد رفته باشد
شادم که از رقیبان دامن کشان گذشتی
گو مشت خاک ما هم، بر باد رفته باشد
پرشور از "حزین" است امروزکوه و صحرا
مجنون گذشته باشد فرهاد رفته باشد
از زبان آزاده ی سربلند و سرافراز محمد علی صادقی
خدا را شاکرم که توفیق حاصل شد تا پس از تحمّل سالها اسارت در دست دشمن بعثی، به میهن اسلامیایران بازگشته و زندگی تازهای را شروع کنم. مسلماً رزمندگان اسلام هنگام عزیمت به جبهههای جنگ تنها به شهادت یا مجروح شدن و یا سالم بازگشتن فکر میکردند و کمتر کسی تصوّر میکرد که اسارت نیز یکی از گزینههای رفتن به جبهه باشد اما سرنوشت برخی از رزمندگان به گونهای دیگر رقم خورد و در عرصة آزمایشی سخت و طاقتفرسا قرار گرفتند و خوشبختانه آزادگان توانستند در این آزمایش الهی با سربلندی به میهن و خانوادة صبورشان بازگردند.دوران اسارت یادآور مظلومیت، غربت و صبر و استقامت آزادمردانی است که سالیان سال زندگی خود را در اسارت دشمن بوده و با صبر و شکیبایی خود، سرمشق آزادی و آزادگی قرار گرفتند.دوران اسارت، بخشی از تاریخ هشت سال دفاع مقدس ملت قهرمان ایران را در برابر متجاوزین بعثی تشکیل میدهد و سرگذشت آن مملو از حوادث تلخ و ناگوار میباشد. در دوران اسارت، حوادثی رخ داد که هیچگاه از فکر و یاد آزادگان محو نخواهد شد و فراموش شدن آن امری بسیار دشوار است.