محمود صادقی
آیا معماری دیزی کوه چشمان معماران و مهندسان را خیره می کند؟
آیا حضور در این مکان، انسان را به یاد خدا و قیامت و معنویت می اندازد؟
آیا این مکان، سبب می شود که انسان از گناهان خود پشیمان شده، تصمیم بگیرد دنبال گناه نرود؟
آیا رادمردانی در این مکان در راه حفظ میهن کشته شده اند تا حضور در اینجا حس ایثار و شهادت را زنده کند؟
آیا دژ کوه حاجت می دهد؟
پس چرا اینقدر به دیزی کوه بها می دهیم؟!
چرا هرگاه بخواهیم افتخاری از منطقه را نشان دهیم، برج های دیزی کوه را به رخ می کشیم؟
چرا مسئولین منطقه، مقیدند بنر مراسم و جلسات را به عکس دیزی کوه مزین کنند؟
چرا به شهدایمان افتخار نکنیم که همه چیز خودرا درراه اسلام ومیهن فدا کردند؟
چرا به علمای گذشته افتخار نکنیم ؟
برج دیزی کوه فقط می تواند قدمت حسن آباد و منطقه را نشان دهد نه آداب ورسوم دینی ما.
برج ها را در حد آثار باستانی باید حفظ کرد اما نباید در توجه به آنها زیاده روی کرد.
مقام معظم رهبری در مورد تخت جمشید ـ که از نظر قدمت و ساختمان سازی و ارزش تاریخی قابل مقایسه با دژکوه نیست ـ سخنانی قابل توجه بیان فرمودند:
«... خوب؛ حالا یک نفر پیدا مى شود که از سرِ اشتباه و ندانم کارى، به جاى مرقد امام رضا(ع) و مرقد امام بزرگوار و مرقد حضرت معصومه و مراسم معنوى، تخت جمشید را زنده مى کند! البته تخت جمشید، یک اثر معمارى است؛ انسان، اثر معمارى را تحسین مى کند و چون متعلّق به ما و مال ایرانى هاست، به آن افتخار هم مى کند؛ اما این غیر از آن است که ما دل ها و ذهن ها و جان هاى مردم را متوجّه به نقطه اى کنیم که در آن خبرى از معنویت نیست ... این افتخارى ندارد.»