شعر طنز گواهی نامه
عمر صرفِ این گواهی نامه شد بس که زد ا فسر صدا، ردّی برو
بابتِ وا ریزِ پولِ ، فیشها باز می گیری عزا ، ردّی برو
تست های آ زمونت جمله گی شد غلط در اشتبا ، ردّی برو
بعد چندین بار ردّی باز هم گفته بودم بارها ، ردّی برو
چون کمر بندت نبستی لاجرم این خودش باشد گوا ، ردّی برو
بر پدا لِ ترمز و گاز و کلاج چون نکردی اعتنا ، ردّی برو
پارک ا ل مالید بر جدول ولی! پارک دو بلت شد خطا ، ردّ برو
پیچ هایی را که می پیچی نپیچ باز پیچیدی کجا ؟ ردّی برو
در مسیر رفتنی، دیگر چرا ؟ ایست کردی نا بجا، ردّی برو
دور یک فرمان اگر نا واردی با تمام ا د عا ، ر دّ ی برو
زیرکردی عابری با این یکی میشود با هم دو تا ، ردّی برو
پنج زخمی در تقاطع از جلو دو سه تا هم از قفا ، ردّ ی برو
پیرمردی، درتصادف کشته شد د یّه اش باشد جد ا، ردّی برو
جاده ی انصاف را رد کرده ای این نباشد از صفا ، ردّی برو
از چه قانون و قوانیین را همه می گزاری زیر ِپا ، ردّی برو
در میان این هنر جو ها تو هم نیستی ا ز آ شنا ، ردّی برو
نیست جای ذره ای ارفاق و تو پس به این کن اکتفا ، ردّی برو
شاخ به شاخی باتریلی و دگر امتحان روز جزا ، ردّی برو
باز،خواب امشبت کابوس شد! خواب می دید ی چرا؟ ردّی برو
بار دیگر جای ماشین رفته ای بر سوارِ متّکا ، ردّی برو
آرزوی عشق ماشین بر دلت عا قبت شد بر مَلا ، ردّی برو