اشعاری محلی
مولود جهانگیری
نمونه اشعار محلی که در ذیل می آید از زمزمه های حاجیه خانم زهرا قیصری مادر شهید حسین منصوری (اولین شهید حسن آباد) است.
الله الله تو دارم
«الله تو خدایی من، ایمان تو عطایی من، بشنو تو دعایی من، ربِّ من، جلیل مَن، خالِق بی نظیر مَن، هر چی کند خدا کُند، حاجَت ما روا کند، او نظری به ما کند.
الله الله تو دارِم ، مُرغ شکسته بالِم، تابِ قَفَس نَدارم.
یا ربّ به حقّ مصطفی، یا ربّ به حق مرتضی، این شاخه از روز جزا، گریم به عُریان گناه، استغفر الله عظیم.
یا خالقُ یا جبّار، این صِدق امانت دار، این غم که تو می دانی بر سویِ دِلمُم وِردار.
عوام عقیده دارند که هر کس شعر فوق را شب جمعه هفت مرتبه بخواند، آتش جهنِم بر او حرام می¬گردد».
صبح سعادت
«صبح سعادت دَمیدُ نور محمّد رسید، سلسله نور او رفته به سوی مجید، صبح سعادت دمیدُ زمونه روشن شد، تمومِ دشت و بیابون مِثال گُلشن شد، سپید صبح سعادت محمّد است و علی، نشستن لَب حوض کوثر محمّد است و علی. ان شاء الله.»
لالایی
«اَ لِلایی گُلُم باشی، بمانی هَمدَمُم باشی، نبینی روز بَد مادِر، بخوابی خواب نازکنی.
از خواب ناز بیدار نشو مادِر، بخوابی تا خوشت باشِه. بشینی تا خوابُت بِبَره. بیدارُت کُنم.
چرا مادِر نمی خوابی؟ چه چیزی می¬خوایی که نمی خوابی؟ بگیری جون مَن مادِرُ بخوابی، خواب راحت کُن.»