تذکرات متعدد از سوی همشهریان گرامی در مورد سیاسی نشدن وبلاگ دریافت کردیم. ما نیز ورود به خطوط سیاسی را چندان مناسب نمی دانیم اما چون دروغ پردازیها در مورد تشییع جنازه را پیش بینی می کردیم، لازم دانستیم گزارشی صحیح از این قضیه ارائه دهیم. مثلا اینجانب پیش از تشییع تا ساعت یک عصر در حساس ترین نقاط قم بودم و هیچ درگیری بوجود نیامد اما درگیریهای زیاد را گزارش می کنند.
تشییع جنازه ای شگفت
سید حسن فاطمی
امروز صبح پیش از شروع تشییع جنازه ی آیت الله منتظری، خود را به بیت ایشان رساندم. مسیر تشییع از منزل وی تا حرم حضرت معصومه(س). جمعیت شامل عده ای که ظاهرشان نشان می داد از شهرهای دیگر به قم آمده بودند، با نشانه های سبز و با عکسهایی از آیت الله منتظری و با شعار برضد دولت. جنازه به میان جمعیت آمد و حاضران به سمت حرم حرکت کردند و من هم در میان آنها.
تاکنون در تشییع جنازه ی مراجع و علمای متعدد شرکت کرده ام اما این تشییع با همه ی آنها متفاوت بود:
ـ در میان تشییع کنندگان، زنان بد حجاب دیده می شدند و بعضا با آرایشهای غلیظ. آنها نه تنها احترام دهه ی محرم را نگرفته بودند بلکه توجه نداشتند که برای تشییع جنازه آمده اند آن هم تشییع یک مرجع تقلید! زنان در هر زمان که اهل آرایش باشند، در تشییع جنازه آرایش نمی کنند. من متولد و بزرگ شده ی قم هستم. هنوز این همه زن بدحجاب را در یک روز در قم ندیده بودم. از دو نفر اجازه گرفتم و از آنها عکس گرفتم. (عکسهای روبرو)
جمعیت اصلی مردها را نیز جوانهایی تشکیل می دادند که ظاهر و موهایشان نشان می داد از جاهای دیگر آمده اند. این جمعیت تنها اهداف سیاسی را دنبال می کردند و اصلا شکل و شمایل عزادار نداشتند. هیچکس را ندیدم گریه کند در حالی که در تشییع جنازه علمای دیگر فراوان می دیدیم که حاضران می گریستند و به سر و سینه می زدند.
ـ رفتارهای آنها نشان می داد که با بعضی آداب آشنا نبودند بلکه نمی خواستند پایبند باشند. گذشته از بدحجابی و آرایش زنها، وقتی به پشت حرم رسیدیم، یکباره جمعیت شروع به سوت زدن کرد.
ـ شعارهایشان عجیب و ضد و نقیض بود. برضد دولت و فلسطین و لبنان و بسیجیان و نیز به نفع آیت الله منتظری، امام خمینی، موسوی، شهیدان همت و باکری. همه چیز را با هم خلط کرده بودند. اگر کسی صاحب فکر و اندیشه باشد باید حدود و ثغور شعارهایش معلوم باشد. البته اینها در واقع با جمهوری اسلامی مشکل داشتند و موسوی و پوشش سبز بهانه ای بیش نبود. شعارهای آنها بوی نفاق می داد. مردم عادی که اهل این حرفها نبودند نیز در میان جمعیت بود، اما میداندار سبزپوشها بودند. البته در قسمتی که من در میانشان بودم.
ـ حضور روحانیون در این مراسم بسیار کمرنگ بود. شهر قم که مرکز روحانیون است من در کل مسیر، بیست سی روحانی بیشتر ندیدم. در حالی که در تشییع مراجع دیگر، انبوهی از روحانیون دیده می شدند.
نماز میت به امامت آیت الله شبیری زنجانی اقامه شد و جنازه را برای دفن به درون حرم بردند. سبزپوشان به همدیگر می گفتند که به طرف بیت آیت الله منتظری برگردند. من نیز همراه آنها برگشتم. اطراف بیت را سبزپوشان احاطه کرده بودند با شعارهایی برضد دولت.
به طرف خانه برگشتم. در خیابان صفائیه، در دفتر آیت الله مکارم شیرازی چند دقیقه ای در مجلس روضه شرکت کردم.
آن روی سکه
با ناراحتی از چنین پیشامدی در شهر قم، در حال رفتن به سمت خانه بودم. گاهی در دل به بسیجیان می گفتم: مگر شما مرده بودید که در شهر قم چنین برنامه ای برپا شود و آب از آب تکان نخورد؟! عجب آبروریزی شد! و...
با همین فکرها به چهارراه شهدا رسیدم که یکباره انبوه جمعیت بسیجی را دیدم که با شور و هیجان و با در دست داشتن عکسهایی از امام خمینی و آیت الله خامنه ای و با شعارهای «شهر مقدس قم/جای منافقین نیست»، «منافق حیا کن/شهر قمو رها کن» شتابان به سمت بیت آیت الله منتظری در حرکت بودند.
احتمال زیاد دادم اگر این جمعیت با این هیجان و عصبانیت به بیت برسد، درگیری رخ خواهد داد. آنها را همراهی کردم. حدود دویست متر به بیت مانده، نیروی انتظامی جلو آنها را گرفت. عده ای با لباس نظامی و عده ای با لباس شخصی. به مردم سفارش می کردند به طرف بیت امام خمینی برگردند اما جمعیت همچنان اصرار داشت به مسیر ادامه دهد. نیروهای انتظامی دو زنجیره ی انسانی را در برابر جمعیت بسته بودند: یک زنجیر با لباس نظامی و زنجیر دیگر جلو آنها با لباس شخصی. اما هربار جمعیت، زنجیره ی انسانی را به هم می ریخت.
نیروی انتظامی چند بار متوسل به گاز اشک آور شد اما جمعیت چند قدم برمی گشت و گازها که کمتر می شد دوباره به طرف بیت می رفت.
هرچه جمعیت بسیجی و حزب اللهی به بیت نزدیک تر می شد، سبزپوش ها عقب عقب می رفتند. البته هردو طرف و نیز نیروی انتظامی خیلی مراقب بودند که درگیری رخ ندهد. همان شخص که با شعارهای حماسی، مردم را تحریک می کرد، آنها را نیز به درگیر نشدن سفارش می کرد. جمعیت بسیجی وقت اذان به بیت رسید و همانجا در خیابان نماز جماعت برپا کردند. پس از نماز به طرف کوچه های اطراف نیز به راه افتادند و به مرور سبزپوشها را بدون هیچگونه درگیری پراکندند.
اگر نیروی انتظامی نبود، سیل خروشان بسیجی یک لحظه به سبزپوشان امان نمی داد و به محض حضور بسیجیان، پراکنده می شدند. به نظر می رسید آنچه موج جمعیت بسیجی را به جلو می راند و هیچ چیز نمی توانست مانع آنها شود، محبتشان به مقام معظم رهبری بود. توهین غیرمستقیم سبزپوش ها به آیت الله خامنه ای، بسیجی ها را خیلی عصبانی کرده بود.
یادآوری: در این مراسم از ابتدا تا انتها هیچگونه درگیری میان سبزپوشان و بسیجیان و نیز با نیروی انتظامی رخ نداد و تنها نیروهای انتظامی برای نزدیک نشدن بسیجیان به بیت، سه چهار بار به سوی آنها گاز اشک آور پرتاب کردند.
hassanfatemi@hadith.net