به بهانه کنفرانس کپنهاک 2
حدود دو هفته پیش و در آستانهی نشست جهانی مبارزه با تغییرات اقلیمی با طرح موضوعی باعنوان " به بهانه کنفرانس کپنهاک " امید آن می رفت که خوانندگان وبلاگ با یاد آوری خاطرات گذشتهی خود ، تصویر حسن آباد دیروز را با تکیه بر خصوصیات اقلیمی و زیست محیطی آن زمان به اذهان دیگران منتقل کنند آنگاه همه ما در قیاس این تصاویر و تصویر امروز حسن آباد نگرانی عمده مردم جهان که عامل برپایی نشست اخیر بود را خود احساس کنیم. ولی همانگونه که انتظار می رفت بعید بود و هست که ما ایرانیان این گونه موضوعات را نگرانی به حساب آوریم. شاید آنقدر در زندگی دغدغه داریم که در اتاق بزرگ نگرانی های خانهی ذهنمان جایی برای امثال " گرم شدن زمین " نیست.
هر چند پایان این نشست با حصول توافق قابل قبولی همراه نبود اما تلاش مردم در سراسر دنیا را می توانستی ببینی . من نیز به عنوان یکی از ساکنان کره زمین وظیفه خود دانستم با طرح این موضوع در این وبلاگ گامی کوچک در همراهی این مردم بردارم ؛ مردمی که از جان و دل باور دارند که " زمین - تنها سیاره برای زیستن - در خطر است"[1]. و در راستای این هدف شعری نیز سرودم ؛ این شعر که ساختار و دو مصرع آن از یکی از اشعار معروف حافظ تضمین [2] شده است کوششی است در یادآوری تصویر زندگی دیروز حسن آباد که کمی افسوس از دست رفتنش که شاید افسوس بر عمر رفته می باشد چاشنی آن شده است. اما یادمان باشد که حسن آباد نیز همانند سایر روستاها و شهرها چارهای جز تغییر نداشته است ؛ تغییری که هیچ چیز و کس را گریزی از آن نیست .
جوی آبی ره نجوید ، جویباران را چه شد آب باران ؛ میهمان کوهساران را چه شد[3]
سال باران بود و دشت پر ز بوران این دیار [4] بام خشتی را چه آمد ناودانان را چه شد
داسی اندردست دهقانی نباشد سالهاست خرمن صدق و صفای خوشه داران را چه شد
"گوی توفیق و کرامت در میان افکندهاند"[5] یاد "باغچهحاجکریم"[6] آن گویبازان را چه شد
کوزه ای بر دوش بانویی نمی بینم دریغ آن سبوها را چه آمد کوزه داران را چه شد
چرخی بر بالین چاهی نیست بهر دوستی[7] ماه افتاده به دام ریسمانان را چه شد[8]
صادقی درک "زمان" را هیچ کس نتوان خموش[9] "از که می پرسی که دور روزگاران را چه شد؟"[10]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- شعار روز جهانی نجوم در سال 2008
2- تضمین : از آرایه های ادبی و به معنی آوردن آیه ، حدیث یا سخن مشهور در بین سخن است. همچنین، اگر شاعر، تمامی مصراع یا بیتی را از شاعری دیگر در سخن خود بیاورد، تضمین خوانده میشود.(منبع : ویکی پدیا)
3- منظور از" آب باران ؛ میهمان کوهساران " آبی بود که پس از بارش باران داخل گودال هایی بر روی کوههای اطراف حسن آباد دیده می شدو مردم آن را به خاطر خالص و شیرین بودنش برای نوشیدن و ... استفاده می کردند.
4- اشاره است به سالی که مردم حسنآباد آن را "سال بارانی" نامیدند ؛سالی که در آن حسن آباد شاهد بیشترین ریزش آسمانی در قرن اخیر بوده است.
5- این مصرع از حافظ تضمین شده است . معمول است که بیت یا مصرع تضمین شده در گیومه آورده شود.
6- نام باغی قدیمی ( ودر زمان کودکی من بدون درخت) در حسن آباد بود که نوجوانان و جوانان از زمین وسیع آن برای بازی محلی خود با نام "گوی بازی " استفاده می کردند.این اواخر مدرسه راهنمایی دخترانه محدثه در آن ساخته شد.
7- قرار گرفتن چرخ بر روی چاه به وفاداری و بیدار ماندن یک دوست بر بالین دوست دیگر تشبیه شده است.
8- در شبهای مهتابی حسن آباد قدیم که تصویر قرص ماه بر روی آب چاه دیده می شد ؛ ریسمان دور چرخ چاه (که یک سر آن به چرخ است و سر دیگر آن در ته چاه) به دامی تشبیه شده است که ماه آسمان را به اسارت می گرفت و به قعر چاه می کشید .
9- اشاره است به ناشناخته بودن ماهیت "زمان" که اگر شناخته شود بسیاری از مفاهیم فیزیکی و به تبع آن زندگی بشر دگرگون خواهد شد و شاید دیگر نیازی به افسوس خوردن بر عمر گذشته نباشد!
10- این مصرع نیز از حافظ تضمین شده است .