پرداختن به آداب و سنن از اهمیتی خاص برخوردار است مخصوصا در این زمان که فرهنگها به سرعت در حال تغییر و تحولند. بر ماست که هرچه زودتر اقدام به ثبت و ضبط آداب و سنن دیار خود کنیم و الا شاهد فراموشی بسیاری از آنها خواهیم بود؛ چنانکه بخش زیاد از آنها فراموش شده و راهی برای دست یافتن به آنها نداریم. از جناب آقای احمد صادقی بابت پرداختن به این مهم تشکر می کنیم. منتظر دیگر نوشته های ایشان هستیم.
فرهنگ عامیانه نیازمند توجه بیشتر
احمد صادقی
ضمن عرض سلام و خسته نباشید لازم دانستم از شما و دیگر دوستان که در راه اندازی وبلاگ حسن آباد همچنین در گردآوری مطالب تلاش می کنند، صمیمانه سپاسگزاری نمایم.
پیشنهاد می کنم دوستان در معرفی شهر حسن آباد و نسبت به جمع آوری فولکلور یا فرهنگ مردم زادگاهشان از قبیل آداب و رسوم، اعتقادات و ضرب المثل ها اقدام بیشتری انجام دهند؛ چون فرهنگ مردم چه از جنبه ی علمی و چه از لحاظ اجتماعی برای خود آن ملت و برای مردم سراسر جهان دارای ارزش و اهمیت بسیار است. ارزش جهانی فولکلور بدان سبب است که دانش عوام هر ملتی آیینه ذوق و هنر و معرف خلق و خوی آن ملت و وسیله خوبی در راه شناختن خصوصیات آن قوم و جماعت است و چون غالبا با فولکلور ملل دیگر رابطه تاریخی، فلسفی و مذهبی دارد می تواند سفیر حسن نیت و پیام آور دوستی یک ملت نزد سایر ملل جهان باشد و در حقیقت فولکلور بهترین عامل برای نزدیکی ملتها به یکدیگر است و پیوند دوستی و رابطه معنوی آنها را مستحکم می سازد و آشنایی و دوستی ملتهای جهان با هم وثیقه صلح و آشتی آنها با هم دیگر و نابود کننده یا دست کم تخفیف دهنده کینه ها و زشتی ها است.
به اختصار به نمونه هایی از فرهنگ عامه ی زادگاهم اشاره می کنم. البته بعضی از آنها در جاهای دیگر هم رواج داشته یا دارد اما چون در حسن آباد هم رایج است، آوردنشان مناسب خواهد بود.
تشبیه ها در حسن آباد
ـ آدم های بد عنق به عمر سعد.
ـ آدم های بد ذات و بد جنس و ظالم به شمر.
ـ آدم های نفهم و دیر فهم به خر.
ـ آدم های موذی به آب زیر کاه.
ـ هر چیز سیاه به ذغال .
ـ هر چیز تلخ به زهر مار.
ـ هر چیز شیرین به عسل.
ـ هر چیز سفید به چلواری.
ـ موی مشکی به شبق.
ـ آب پاک و تمیز به اشک چشم.
باورها
ـ پیدا شدن ستاره ی دنباله دار در اصفهان، آمد و نیامد دارد.
ـ هر انسان در آسمان یک ستاره دارد. وقتی که ستاره اش سوخت می میرد.
ـ شب نباید ناخن گرفت.
ـ ناخن چیده شده را باید توی پاشنه در ریخت والا پریشانی به باد می آورد.
ـ اگر کسی در شب موقع خوابیدن، شلوارش را بالای سرش بگذارد خوابهای آشفته می بیند.
ـ اگر کلاغ روی بام خانه نشست و اول صبح قار قار کرد، خبر خوشی از مسافری می رسد باید به آن گفت: خوش خبر باشی.
ـ اگر بچه ای دروازه باز کند، مهمان می آید.
ـ برای اینکه بفهمید زن آبستن پسر می زاید یا دختر، باید در حال توجه او مقداری نمک روی سرش ریخت. اگر بعد از آن دماغش را خاراند پسر گیرش می آید و اگر دست روی موهایش کشید صاحب دختر می شود.
ـ شب جمعه باید حتما به قبرستان رفت و یاد مرده ها کرد؛ زیرا مرده ها از ظهر پنجشنبه تا شب آزادند و وقتی کسی به سر قبرشان می رود فوری خبرشان می کنند و آنها با خوشحالی حاضر می شوند.
یک خاطره
در حدود 10 سالگی به دلیل کوچکی نمی توانستم خوب دوچرخه سواری کنم و ناچار داخل تنه دوچرخه سوار می شدم و رکاب می زدم. در یکی از عصرهای پنجشنبه دوچرخه ی پدرم را برداشتم و سوار بر آن جهت زیارت اهل قبور به مزار حسن آباد رفتم. سر قبری که به کلی صاف شده بود چشمم به سنگ قبری افتاد به ابعاد حدود 2 متر در 60 سانت و ضخامت حدود 50 سانت که با نقوش بسیار زیبا حکاکی شده بود. متأسفانه تاریخ دقیق فوت و نام متوفی را به یاد ندارم ولی در آن زمان بیش از سیصد سال از قدمت آن می گذشت. اشعاری با خط بسیار زیبا بر روی سنگ نوشته بود که توجه مرا در زمان کودکی به خود جلب کرد. متأسفانه دو بیت از آن را بیشتر به یاد ندارم و برای شما می نویسم:
شنیدم که جمشید فرخ سرشت
به سرچشمه آبی به سنگی نوشت
بسی تیر و دی ماه و اردیبهشت
بیاید که ما خاک باشیم و خشت
دوست دار شما احمد صادقی حسن آبادی
30/11/1388