سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها ! دوستی ات را محبوب ترین چیزها نزدم گردان . ترس از خودت را ترس بارترین چیزها برایم قرار ده و با شوق دیدارت، نیازهای دنیا را از من ببُر و هر گاه چشمْ روشنی اهل دنیا را از دنیایشان قرار دادی، چشمم را با عبادتت روشن کن . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
محمود صادقی ، حسن فاطمی (محمود) ، حسین شفیعی (مسیب) ، حسن صادقی (طاهر) ، ابوالحسن صادقی (علی) ، علی رضا صادقی (حسین) ، علی طباطبایی (محسن) ، نادر منصوری (علی) ، شهربانو فاطمی (مرتضی) ، حسن منصوری (تقی) ، حمید رضا طیبی ، علی صادقی (ابوالفضل) ، حسین جمشیدی (علی) ، مولود جهانگیری ، غلام حسین صادقی (محمد) ، محمد رضا ابراهیمی ، حسین مهروی ، عبدالجواد صادقی (حسین) ، علی صادقی (اسماعیل) ، غلام رضا فاطمی مجاهد ، علی صادقی (گنگی) ، الهی ، عیسی مسترحمی ، محمود صادقی (حسن) ، حسین علی شفیعی (علی) ، حسن صادقی (تراب) ، حسن قیصری (حسین) ، عباس علی صادقی (غلام حسین) ، رضا فاطمی (حسن خان) ، شهرداری حسن آباد جرقویه ، حمید رضا جمشیدی (نادر) ، جواد طباطبایی (محسن) ، غلام حسین منصوری ، مسعود صادقی (علی) ، هدایت الله مسترحمی ، محمود طباطبایی نژاد ، محمد صادقی (حسین) ، محمد علی قیصری (حسین) ، غلام حسین جمشیدی (محمد زینل) ، حمید فاطمی (حسن) ، حسن صادقی ، علی صادقی - اسماعیل ، علی جمشیدی (حسین) ، علی جمشیدی (محمد حسن) ، رضا فاطمی (مهدی) ، سعید فاطمی (عیسی) ، سید علی طباطبائی ، رحمت الله جمشیدی ، رسول صادقی (محمود) ، عباس سعادت (رضا) ، عباس صادقی ، عباس صادقی (حسین) ، ابراهیم جمشیدی ، ابراهیم شفیعی ، اشرف جمشیدی (محمدرضا) ، حسن صادقی (خدابخش) ، جواد صادقی ، جواد مفرد کهلان ، حسن صادقی (محمود) ، محمد شفیعی (اسماعیل) ، محمد رضا شفیعی ، مجید صادقی (رضا) ، مجید فاطمی (شجاع) ، محمود فاطمی (مرتضی) ، علی طباطیایی (محسن) ، علی فاطمی (شجاع) ، علی منصوری (محمد) ، غلام حسین جمشیدی ، علی ضیایی ، غلام رضا جمشیدی (حسن) ، غلام رضا شفیعی ، غلام رضا قیصری ، فاطمه فاطمی (رضا) ، مجمع فرهنگی اسلامی رشد اندیشه حسن آباد جرقویه ، مجمع فرهنگی اسلامی رشد اندیشه شهر حسن آباد ، محمود فاطمی (یدالله) ، مرتضی صادقی (محمد) ، مسعود صادقی ، محمد قیصری ، محمد طیبی ، محسن فاطمی (عبدالله) ، محمد پایدار ، محمد تقی منصوری ، محمد سعادت ، وبلاگ حسن آبادیها ، یحیی آزادی (محمد علی) ، مصطفی جمشیدی ، مصطفی فاطمی (اکبر) ، منبع : وبلاگ حسن آبادیها ، مهدی جمشیدی ، موسسه فرهنگی هنری قرآن وعترت ، موسسه فرهنگی هنری قرآن وعترت حسن آباد ، موسسه قرآن وعترت حسن آباد ، موسسه ی فرهنگی هنری قرآن وعترت حسن آباد ، حسن طاهر ، حسن صادقی (محمد) ، حسین منصوری (رضا) ، حسن قیصری (محمد) ، اشرف فاطمی (عیسی) ، اصغر طیبی ، اصغر فاطمی (حسین) ، اعظم فاطمی (رضا) ، ابوالفضل صادقی (علی محمد) ، احمد جمشیدی ، احمد سعادت (محمد) ، احمد شفیعی (محمد) ، احمد صادقی (رضا) ، ابوالحسن صادقی ، جواد فاطمی (محمود) ، باقر جعفرزاده ، پایگاه شهید رجائی ، پریسا قنبری ، شهرداری حسن آبادجرقویه ، طاهره فاطمی (محمد) ، داود صادقی ، دبیرستان شهید مطهری حسن آباد ، عبدالحمید شفیعی ، عباس علی منصوری ، عباسعلی قیصری ، عبد الحمید شفیعی ، علی صادقی (رضا) ، علی رضا طباطبایی (محسن) ، علی رضا محمدی کمال آبادی ، علی رضا منصوری (محمد رضا) ، علی شفیعی نیک آبادی ، علی شفیعی نیک آبادی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :9092
بازدید دیروز :1695
کل بازدید :2921520
تعداد کل یاداشته ها : 1327
103/9/2
4:2 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
محمود صادقی[143]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
به سوی فردا قائم رایانه دارالقرآن الکریم آسمان شهر سلام وبلاگ گفتگو با زرتشتیان •°•°•دختـــــــــــرونه هـــای خاص مــــــــــــن•°•°• حافظه برتر ایران وجهان *علیرضا محمدی کمال آباد موسسه فرهنگی قرآن و عترت هم اندیشی دینی سارا احمدی ashegh وبلاگ گروهیِ تَیسیر محقق دانشگاه ارمغان تنهایی افق سرباز حریم ولایت جیغ بنفش در ساعت 25 .:شاه تورنیوز:. ܓ✿ دنـیــــای مـــــــن Hunter حسن آبادی ها استخدامی ها تینا!!!! عرفان وادب وبلاگ شخصی مرتضی صادقی جامع ترین وبلاگ خبری هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه خاطرات یک حسن‏ آبادی آرایشگاه بانوان شهر حسن آباد گل آتیمیس موسسه خیریه امام حسن مجتبی(ع) شهرداری و شورای شهر حسن آباد طایفه آقاربیع کلبه آفتاب ثقلین دانشگاه پیام نور پاتوق بچه های شهرکی سکوت دل مجموعه فرهنگی اباصالح(ع) نماز دبیرستان شهید مطهری مجموعه فرهنگی صادق آل محمد(ص) خبری امروز سایت گفتگو با زرتشتیان سیان جرقویه کتابخانه حسن آباد گیاه پزشک جوان طلاب جوان حسن آباد شهر ورزنه گوناگون بازرگانی شفیعی سوله رهروان ولایت دوست خوب درمان تضمینی زانودرد صدای باز (خوانندگان ایرانی ) پر چم های سیاه شرق هیات چهارده معصوم حسن آبادیهای مقیم اصفه تجلی طاها پدیده معماری پاراگراف عاشقانه هیات حضرت علی اصغر حسن آباد(دوازده امام ) جایی برای خنده وشادی و تفریح فروشگاه اینترنتی خرید ساعت وب سایت دکتر کامران ونیره اخوان روستای اصفهانکلاته

جناب سرهنگ سید سعید فاطمی ـ از خلبانان هوانیروز ـ در تمام جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران، نقشی مهم ایفا کرد و یکی از افتخارآفرینان حسن آباد به شمار می رود. به منظور آشنایی با ایشان مصاحبه ای با وی ترتیب دادیم. ضمن تشکر از ایشان، شما را به مطالعه‏ی این گفتگو دعوت می کنیم.
امید که در آینده نیز ایشان خاطراتی دیگر از دوران دفاع مقدس در اختیارمان قرار دهند.

ـ لطفا در ابتدا به اجمال خود را معرفی کنید.
نامم در شناسنامه «عبدالسعید فاطمی حسن آبادی» است. پدرم مرحوم سید عیسی ـ برادر مرحوم حاج آقامصطفی از سرشناسان حسن آباد ـ حدود سال 1322 از حسن آباد به تهران مهاجرت کرد. من در سال 1334 در تهران به دنیا آمدم و در سال 1354 برای طی دوره افسری خلبانی به استخدام هوانیروز درآمدم و در سال 1357 با درجه سُتوانی فارغ التحصیل خلبانی شدم و هم اکنون سرهنگ بازنشسته هوانیروز و در شهر جدید بهارستان ساکن می باشم.

ـ چند فرزند دارید و چه می کنند؟
دو دختر دارم که هر دو پس از گذراندن دانشگاه مشغول کار در بخش خصوصی هستند.

ـ به جز خلبانی تخصص نظامی دیگر هم دارید؟
من از افسران دو رَسته ای هستم. رَسته ی اصلی ام خلبانی است و رسته ی فرعی ام توپخانه. دوره های دانشکده توپخانه صحرایی و توپخانه پدافند هوایی را در سالهای 66 و 67 و در سال 69 نیز دوره عالی هوانیروز را در دانشکده رسته ای هوانیروز گذراندم.


دوره‏ی تاکتیک پرواز ـ سال 1356

ـ به اجمال توضیحی در مورد هوانیروز بفرمایید.
گاهی نیروی زمینی نیاز به فعالیتهای هوایی پیدا می کند. در ابتدا برای این فعالیتها به نیروی هوایی مراجعه می کرد و هماهنگی با آنها نیازمند نامه نگاری بود و وقت گیری و مشکلات خاص خود را داشت. در رژیم سابق به فکر افتادند که نیروی زمینی هم یگان هوایی متناسب با مأموریت های خودش را داشته باشد و لذا هوانیروز پایه گذاری شد. «هوانیروز» مخفف «هواپیمایی نیروی زمینی» است.
بنابراین ما از پرسنل نیروی زمینی بودیم نه نیروی هوایی.

ـ لطفا از مأموریتهای نظامی خود بگویید.
از زمان استخدامم تا پایان، یک ماه در میان به مأموریتهای نظامی و جنگی می رفتیم به این صورت که یک ماه در مناطق جنگ با عراق یا کردستان بودیم و یک ماه در پایگاه خدمت می کردیم. با پیروزی انقلاب، چابهار و ایرانشهر شلوغ شد و برای سرکوبی اشرار چند مأموریت در آنجا انجام دادم. بعد از آن قضیه ی گنبد پیش آمد که در آنجا نیز مأموریتهایی داشتم. بلافاصله پس از آرام شدن گنبد قضیه ی کردستان و شورش آن مناطق برای به دست آوردن خودمختاری به راه افتاد. سال 59 جنگ تحمیلی عراق هم اضافه شد و می بایست مأموریتهایی در آنجا هم داشته باشیم و این مأموریتها تا پایان جنگ ادامه داشت.

مراسم فارغ التحصیلی خلبانی ـ سال 1357

ـ در کدام عملیاتها حضور داشتید و سخت ترینشان کدام بود؟
در جنگ زیاد به مأموریت می رفتم اما بعضی از آن عملیات ها حساس تر و دارای دشواری بیشتری بود. شرکت در این عملیات ها را حضور ذهن دارم: فتح المبین، بیت المقدس، والفجر مقدماتی، والفجر 8 و 10، کربلای 4 و 5، شکست حصر آبادان و آزادسازی خرمشهر.
سخت ترین مأموریتم در عملیات والفجر 8 برای گرفتن فاو بود. دومین هلیکوپتری بودم که در فاو نشستم. آن زمان 1500 متر عرض رودخانه ی اروند بود. وقتی زیر پا آب باشد امید به برگشتن خیلی کم می شود. والفجر ده هم که در خاک عراق و در منطقه شیلر انجام شد، دشوار بود.
یکی از مشکلات ما در جنگ این بود که گاهی پدافند خودی، ما را با دشمن اشتباه می گرفت و به طرفمان شلیک می کرد.

ـ چه عامل یا عواملی سبب این همه جانفشانیهای شما می شد؟
دفاع از تمامیت ارضی، حفظ استقلال، سربلندی کشورمان و دفاع از ناموس و امنیت کشور.

ـ در مدتی که خدمت می کردید، آیا تقدیرهای خاص از شما صورت گرفت؟ چرا؟
بله، به خاطر فعالیتهای بیش از حد و بعضی از پروازهای حساس و خطرناک مثل عملیات فاو بارها مورد تشویق و تقدیر قرار گرفتم.

ـ اگر خاطره ای از دوستان شهید دارید بفرمایید یا دست کم از آنها نام ببرید.
در طول جنگ دوستان زیادی را از دست داده ام که گاهی اوقات با دیدن عکس های قدیمی خاطره آنها برایم زنده می شود. به خصوص دوست و همدوره و همخانه دوران مجردی من «شهید علی بختیاری».

ـ از خاطرات دیگر بگویید.
وقتی به محلی جدید می رفتیم، شخصی که با منطقه آشنا بود به عنوان بلدچی سوار هلیکوپتر می شد تا خلبان را با آنجا آشنا کند. یک بار یکی از پرسنل یگانهای زمینی مستقر در منطقه که از زمین با منطقه آشنا بود همراهم شد، اما چون موقعیت و شرایط فضا فرق می کند، من را اشتباهی به طرف عراقی ها برد و یکباره از بالای سر عراقی ها سر در آوردیم. آنها همینکه ما را دیدند توپها را رها کرده پا به فرار گذاشتند و ما نیز با دیدن این صحنه باسرعت به طرف منطقه خودی برگشتیم و با بازگشت ما نیروهای عراقی جرأت پیدا کردند و پشت توپها نشستند و شروع به شلیک کردند.


89/1/14::: 9:59 ع
نظر()