تفسیر عشق
غلامحسین جمشیدی
قالب شعر: مثنوی
موضوع: شهدای کربلا
عشق جز در کربلا معنا نشد
جز به دشت نینیوا معنا نشد
عشق با آل علی بنیان گرفت
در زمین کربلا جولان گرفت
عشق با عباس میر کربلا
جلو ه ها می گیرد ودارد بها
عشق یعنی حج واجب ناتمام
از حسین ذریه ی خیر ا الانام
عشق یعنی مردن بی واهمه
تشنه مردن در کنار علقمه
عشق یعنی کودکی پرپر زده
ناوک برنده بر حنجر زده
عشق یعنی ساقی طفلان شدن
از عظش در نینوا بریان شدن
عشق یعنی هدیه ی دستان وسر
سر سپردن دل سپردن در خطر
عشق یعنی کودکی بی آب و شیر
بر گلویش حرمله بنهاده تیر
عشق یعنی مادری حیران و زار
از غم ذبح عزیزان سوگوار
عشق یعنی ذکر و تسبیح خدا
خواندن قرآن به روی نیزه ها
عشق یعنی مردی ومردانگی
تشنه مردن بهتر از این زندگی
عشق یعنی زینبی فرهیخته
خون ز مژگانش فراوان ریخته
زینبی چون کوه وچون سیمای نور
پیش دشمن پر صلابت پر غرور
عشق یعنی گفتن تکبیرها
یک نمازی در میان تیرها
عشق یعنی در شش ماهگی
با لبی خشکیده تر از تشنگی
عش یعنی عشق اکبر بی گمان
اشبه الناسی به احمد (ص) در جهان
«زینل» این تفسیر غم کوتاه کن
تا قیامت بر شهیدان آه کن
گریه کن بر این شهیدان آن چنان
یک فرات دیگری بر گونه ران
همراه :09133655318