ا
بازی با آبروی دیگران
ویژگی مناطق کوچک
سید حسن فاطمی
پیش از این با عنوان «حسد ویژگی مناطق کوچک» به یکی از خصوصیات این مناطق پرداختیم. آن نوشته عکس العملهای متفاوت در پی داشت. برخی انتقاد کردند و برخی تشویق. اما ما نمی توانیم رضایت همه را جلب کنیم. از هردو طرف تشکر می کنیم. در این پست به «بازی با آبروی دیگران» می پردازیم که یکی از گرفتاریهای بزرگ در روستاها و شهرهای کوچک است.
متأسفانه لطمه به حیثیت دیگران در همه جا دیده می شود اما در مناطق کوچک، به دلیل آشنایی با هم، این صفت زشت بیشتر مشهود است. بارها شاهد بودم که افراد برسر مسائل جزئی نگران آبرویشان بودند. نگرانند که نکند خطایی جزئی از آنها سر بزند و بر سر زبانها بیفتد. نکند مسائل و مشکلات خانوادگی آنها به بیرون از خانه راه پیدا کند؛ زیرا خروج اسرار از خانه همان و بر زبان این و آن افتادن همان. از یک سو مشکلات زندگی انسان را رنج می دهد و از سوی دیگر پخش شدن این مشکلات در میان مردم. خیلی مواقع انتشار اسرار زندگی رنج آورتر از اصل مشکل است. هنگام صحبت با همشهریان به خوبی انسان متوجه می شود که بار روانی این نگرانی، آنها را می آزارد.
بعضی وقتها انتشار یک خبر و افشای اسرار دیگران آنقدر آثار ناشایست به دنبال دارد که می توان آن را «جنایت» نامید.
کاش لطمه زدن به حیثیت مردم تنها در حد نقل بگو مگوهای زن و شوهری و اختلافات خانواده های عروس و داماد بود. گاهی نسبتهای بسیار زشت و زننده به دیگران می دهند. فرض کنیم شخصی واقعا خطا و گناهی بزرگ در اثر جوانی یا هواهای نفسانی مرتکب شده. کسی حق ندارد آن را برای دیگران نقل کند. مواردی که اسلام اجازه داده بسیار اندک است. اگر گناه شخص علنی باشد و از این کار خود ابایی نداشته باشد مثلا در کوچه و خیابان شراب بخورد می توان غیبت او را کرد البته تنها در مورد همین گناه نه اینکه گناهان پنهانی او نیز اینجا و آنجا گفته شود.
کاش کارهای دیگران همانطور که اتفاق افتاده گفته می شد. در نقل ها کم و زیاد شدن و تهمت فراوان است.
آنهایی که اینجا و آنجا می نشینند و از دیگران بد می گویند بدانند که در درجهی اول به خودشان لطمهی حیثیتی می زنند و بعد به دیگری. شنوندهی عاقل اگرچه در ظاهر چیزی نگوید اما می فهمد که باید خیلی مراقب باشد که نقطه ضعفی نشان همین شخص ندهد. چراکه بقول شاعر:
آنکه عیب دگران پیش تو آورد و شمرد بی گمان عیب تو را نزد کسان خواهد برد
فراموش نکردن
بعضی مسائل حیثیتی در مناطق کوچک مگر به این زودیها فراموش می شود؟ بعضی حرفها تا سالهای سال و تا چند نسل برسر زبانها باقی می ماند! چرا نباید خطاهای یکدیگر را فراموش کنیم؟ عجیبه که خدا فراموش میکنه اما بنده ی خدا فراموش نمی کنه!
گاهی رفتارهایی را دنبال می کنیم که اصلا عیب و گناه نیست. گویند: مهمانی محترم در یک روستا و در جمع دیگران بادی صدادار از او خارج شد. در اثر خجالت، روستا را ترک کرد. پس از ده سال با خود گفت: مردم آن حادثه را فراموش کرده اند. به آن ده رفت. در ابتدای روستا دو کودک را دید که با هم حرف می زنند. یکی از دیگری پرسید: تو کی بدنیا اومدی؟ جواب داد: من دو سال بعد از آن سالی که فلانی باد صدادار داد. و بعد پرسید: تو کی بدنیا اومدی؟ او هم گفت: من سه سال بعد از آن سالی که فلانی...
متوجه شد بادش «مبدأ تاریخ» شده و از همانجا برگشت!!
در یکی از شهرهای کوچک در شبهای ماه مبارک رمضان جلسه ی قرائت قرآن تا سحر قرآن می خواندند. طلبهای جوان هم در یکی از این جلسات حضور داشته. در اواخر شب، چرت می زند. در همین حال باد صداداری از او چنان با صدای بلند خارج می شود که خودش از خواب می پرد. حاضران از خنده رودهبر می شوند. اما آن طلبه با ناراحتی زیاد، جلسه را ترک می کند. پس از آن، با خود گفته بود: این کار من به هیچ وجه از ذهن مردم پاک نخواهد شد. فردا اگر عبا و عمامه بپوشم بیشتر بر سر زبانها خواهم افتاد. از همان موقع درس طلبگی را رها کرد.
به دو روایت توجه کنیم:
ـ امام على(ع): در سالم بودن آدمى، همین بس که عیوب دیگران را کمتر در ذهن خود نگه دارد.
ـ امام صادق(ع): دورترین بنده از خدا، مردى است که با مردى طرح دوستى افکند و [حساب] لغزشهاى او را نگه دارد تا روزى به واسطه ی آنها او را سرزنش کند.
دو نمونه از حفظ آبرو
الف) روزی عمر در مجلسی نشسته بود که بادی بی صدا از یکی از حاضران خارج شد. عمر با عصبانیت گفت: هرکه بو داده برای تجدید وضو بیرون برود.
راستی اگر ما در آن مجلس بودیم چه می کردیم؟ آیا غیر از این بود که چهارچشمی نگاه می کردیم تا ببینیم چه کسی بلند می شود تا به ریشش بخندیم و تا سالهای سال زبانزدمان شود و احیانا لقبی هم به او بدهیم؟ اما حضرت علی(ع) همان موقع گفت: همه با هم برای تجدید وضو برویم تا آبروی آن شخص حفظ شود. عمر سخن امام(ع) را پسندید و همگی برای وضو خارج شدند.
ما که خود را پیرو امیرالمؤمنین(ع) می دانیم باید در رفتارهای اینچنینی شیعه بودن خود را نشان دهیم نه اینکه به مناسبت شهادت آن امام گریه ها کنیم و از طرف دیگر حفظ آبروها برایمان اهمیت نداشته باشد.
ب) می گویند: زنی به یکی از علمای بزرگ مراجعه کرد تا مسأله ای از او بپرسد. همینکه شروع به حرف زدن کرد، بادی صدادار از او خارج شد. شخص عالم گفت: بلندتر بگو. آن زن دوباره سؤال کرد. عالم باز هم گفت: بلندتر بگو. آن عالم متقی تا وقتی که آن زن زنده بود، برای اینکه او خجالت زده نشود، خود را به کری زد. راستی اگر ما بودیم چه می کردیم؟ غیر از این بود که از خنده نمی توانستیم خود را کنترل کنیم؟
خطاهای خود را فراموش کردن
آنها که خطا و گناه دیگران را اینجا و آنجا می گویند، چه زود گذشته ی خود را فراموش کرده اند. بسیاری از کسانی که لغزشهای دیگران را بازگو می کنند، خودشان در زندگی دسته گلهایی به آب داده اند که اگر پرده کنار رود، آرزو می کنند زمین دهان باز کند تا در آن فرو روند اما چون کسی از گذشته ی آنها خبر ندارد، چنان دیگران را بخاطر رفتارهای زشتشان مذمت و بدگویی می کنند که گویی یک مو در کف دست ندارند.
چند روایت:
ـ امام على(ع): خوشا به حال آنکه عیبش، او را از پرداختن به عیبهاى مردم باز دارد.
ـ امام على(ع): عاقل ترین مردم کسى است که بیناى عیب خود باشد و کور عیب دیگران.
ـ پیامبر(ص): بعضى از شما خاشاک را در چشم برادرش مى بیند اما تنه درخت را در چشم خود نمى بیند!
ـ امام على(ع): در شگفتم از کسى که عیبهاى مردم را بد مى داند، در حالى که خودش از همه پرعیبتر است و آنها را نمى بیند.
نتیجهی بازی با آبروی دیگران
کسانی که به آسانی با آبروی دیگران بازی می کنند منتظر بازی با آبروی خودشان هم باشند. روایات به این امر تصریح کرده اند و تجربه هم آن را به اثبات رسانده. کسانی که همواره نگرانند که نکند اتفاقی بیفتد و آبرویشان خدشه ببیند، بدانند که خودشان با آبروی دیگران بازی کرده اند یا با گوش دادن به حرف آبروریزها، کمک به ریخته شدن آبرو کرده اند. همین رفتار خودشان باعث شده زیر فشار این بار روانی باشند که نکند ... . مردى به پیامبر اکرم(ص) عرض کرد: دوست دارم خداوند عیبهایم را بپوشاند. حضرت فرمود: عیبهاى برادرانت را بپوشان، تا خداوند عیبهاى تو را بپوشاند.
من از شجاعت کسانی که به راحتی آبروی دیگران را بر باد می دهند تعجب می کنم!
به چند روایت دیگر توجه کنیم:
ـ پیامبر(ص): هر که از عیب و کار زشت برادر مسلمانش پرده بردارد، خداوند از زشتى او پرده بردارد تا جایى که او را در درون خانه اش هم رسوا سازد.
ـ پیامبر(ص): عیبهاى مؤمنان را جستجو نکنید؛ زیرا هر که دنبال عیبهاى مؤمنان بگردد خداوند عیبهاى او را دنبال کند و هر که خداوند متعال عیوبش را جستجو کند، رسوایش سازد گر چه درون خانه اش باشد.
ـ امام على(ع): هر که رازهاى دیگران را جستجو کند، خداوند رازهاى او را فاش سازد.
ـ امام على(ع): هر که از عیبهاى پنهانى [مردم] جستجو کند، خداوند او را از دوستى دلها محروم گرداند.
شریکان در گناهِ آبروریزان
در ریختن آبروی دیگران فقط گوینده مقصر نیست شنونده هم مقصر است. اوست که با گوش دادنش گوینده را تشویق می کند. بعضی از ما به جای اینکه از بدگوییها ناراحت شویم و گوینده را از این کار زشتش باز داریم، به خودمان حالت تعجب می گیریم و توجهمان را به او بیشتر می کنیم تا بیشتر بگوید.
اگر شنونده او را از این کار منع کند یا دست کم اعتنا نکند، گوینده به رفتار زشت خود ادامه نخواهد داد. لذا از نظر روایات اسلامی، مسلما شنونده در گناه گوینده شریک است و در قیامت، هردو عذاب خواهند شد. بعضی از ما تصور می کنیم اگر به چنین افرادی تذکر دهیم، ممکن است باعث دلخوری شود اما تجربه نشان داده که قضیه بعکس است. ممکن است او در ابتدا ناراحت شود اما در پیش وجدان خود، اعتماد و ارادتش به همان شخصی که تذکر داده بیشتر خواهد شد.
امام على(ع) فرمود: از معاشرت با کسانى که دنبال عیبهاى مردم مى گردند، دورى کن؛ زیرا همنشین آنها نیز از آنها در امان نیست.
همچنین امام على(ع) فرمود: باید منفورترین مردم نزد تو و دورترین آنها از تو کسى باشد، که بیش از همه عیب جوى مردم است.
این را نیز با کمال تأسف باید اقرار کنیم که بعضی از ما وقتی از عیوب حیثیتی دیگران آگاه می شویم نه تنها ناراحت نمی شویم بلکه لبخند رضایت بر لبانمان ظاهر می شود. با این رفتارمان هم گوینده را تشویق می کنیم و هم حسادتمان را آشکار می سازیم. به این دو روایت توجه کنیم:
ـ امام على(ع): از به زمین خوردن دیگران شاد مشو؛ زیرا تو نمى دانى که زمانه با تو نیز چه خواهد کرد.
ـ امام على(ع): از خطاى دیگران هرگز شادمان مشو؛ زیرا تو نیز براى همیشه از خطا کردن مصون نیستى.
پاداش حفظ آبروی دیگران
گذشته از آنکه روایات، از عیب جویی و از ریختن آبروی دیگران بسیار بد گفته اند، عیب پوشی و حفظ آبروی مردم را بسیار ستوده اند. توجه کنید:
ـ پیامبر(ص): هر کس کار زشت مؤمنى را بپوشاند، چنان است که دختر زنده به گوری را نجات داده باشد.
ـ پیامبر(ص): هر کس گناه مؤمنى را بپوشاند، بهتر از نجات دختر زنده به گور است.
ـ پیامبر(ص): هر که از برادر خود گناهى بداند و آن را بپوشاند، خداوند در روز قیامت گناهان او را بپوشاند.
ـ پیامبر(ص): هر که در دنیا عیب برادر مسلمان خود را بپوشاند، خداوند در روز قیامت عیبپوش او باشد.
ـ پیامبر(ص): هر که از برادر خود کار زشتى ببیند و آن را بپوشاند، خداوند در دنیا و آخرت عیبپوش او باشد.
ـ پیامبر(ص): هر که از آبروى برادر خود دفاع کند، این کار حجابى میان او و آتش باشد.
ـ پیامبر(ص): هر که از آبروى برادر مسلمان خود دفاع کند، البته بهشت بر او واجب آید.
(روایتهای این پست، بجز روایت عصبانیت عمر، برگرفته از کتاب میزان الحکمه)