یک شب و روز در حسن آباد
سید حسن فاطمی
روز هجدهم تیرماه 1389 موقع اذان مغرب به اتفاق خانواده، به حسن آباد رسیدیم و یکی دو ساعت مانده به غروب روز بعد حسن آباد را به قصد قم ترک کردیم. چند نکته:
یک) آخرین سفرم به حسن آباد به تابستان 1381 باز می گردد که برای تحقیق جهت تدوین کتاب «شاخهای از سادات طباطبایی» رفته بودم.
پیشرفت وضعیت شهر در مقایسه با هشت سال پیش جلب توجه می کند. با اینکه شهرداری نسبت به شهرداریهای شهرهای دیگر درآمدی بسیار محدود دارد، تحول در وضعیت شهر بخوبی مشهود است. هشت سال پیش، از میادین زیبا، بهسازی اطراف آتشکده، تابلوهای راهنمایی و رانندگی و ... خبری نبود. گویا این پیشرفتها برای خود اهالی چندان محسوس نباشد. اولین بار بود که در جاده ی اصفهان ـ حسن آباد تابلوهایی را دیدم که مسافت تا حسن آباد در آنها نوشته شده بود.
دو) در این سفر ساختمانهایی شیک دیدم که پیش از این در حسن آباد سابقه نداشت. هشت سال پیش تعداد خانه هایی که نماکاری شده بود، بسیار اندک و انگشت شمار بود و از بس کم بودند، جلب توجه می کردند اما در حال حاضر تعداد آنها فراوان است.
سه) صبح روز نوزدهم تیرماه اول وقت به اتفاق خانواده دیداری از چشمه ی دستجرد و آتشکده داشتیم. کم شدن آب چشمه باعث تعجب شد و تعمیر آتشکده و جاپا حضرت و برجهای دیزی کوه و بهسازی اطراف آنها باعث خوشحالی.
چهار) پس از بازگشت به منزل پدر گرامی، مسئولان محترم کانون فرهنگی قرآن و عترت زحمت کشیدند و به منزل پدر آمدند و در مورد وضعیت فرهنگی حسن آباد تبادل نظرهایی سودمند صورت گرفت و با موقعیت آنجا بیشتر آشنا شدم. با اینکه مدت زیاد بود که با این عزیزان از طریق اینترنت و تماس تلفنی آشنایی داشتم بجز آقای حسن صادقی (طاهر) بقیه را اولین بار زیارت کردم.
از راست آقایان: حسن صادقی، پدر گرامی، اینجانب، حسن صادقی، ابوالحسن صادقی و عبدالجواد صادقی
در همان جلسه از دوستان حاضر خواستم تا پس از هماهنگی با آیت الله حاج شیخ محمد سعادت برای مصاحبه، آنان نیز حضور یابند و در پرسشها کمک کنند. آنان نیز پذیرفتند و با هماهنگی با آیت الله سعادت قرار شد عصر خدمت ایشان برسیم.
پنج) عصر توفیق یافتیم با حضور دو تن از مسئولان کانون قرآن و عترت، خدمت آیت الله سعادت برسیم و مصاحبه ای مفصل با ایشان داشته باشیم. محور صحبتها آشنایی با زندگی ایشان و روحانیون گذشته ی حسن آباد بود. متن مصاحبه در همین وبلاگ موجود است.
شش) در این سفر موفق به دیدار با بعضی خویشاوندان شدم و مهمتر از همه دیدار با دو تن از محارمم و در واقع تنها محارمم در حسن آباد بود.