هشدار برای کبری2
(برای پیرمردها بخوانید)
این یک نوشته ی پلیسی، جنایی نیست (مانند فیلم تلوزیونی هشدار برای کبری ...) بلکه محتوایی اجتماعی و خانوادگی دارد درباره ی کسانی که در اواخر عمر خود به دلایلی مانند فوت همسر، زن دیگری را اختیار می کنند. (کبری 2)
ـ لزوم ازدواج مردان بزرگسال بعد از فوت همسر.
ـ لزوم دخالت فرزندان در انتخاب پدر برای ازدواج.
ـ پیرمردان جرقویه ای در لردگانو......
ـ مسأله ی فرزندان دو نژادی (لُری ـ جرقویه ای) و تفاوتهای فرهنگی و تربیتی.
ـ مشکلات فرا روی زنان جوان بعد از مرگ شوهر پیر خود.
به راستی وقتی مردان یا زنان در سنین بالا همسر خود را از دست می دهند مانند دیگر دوران ها در شرایط سختی قرار می گیرند. بالاخص اگر همه ی فرزندانشان ازدواج کرده باشند و خود را در خانه تنها بیابند. در چنین مواقعی شاید زنان راحتر بتوانند خود را با شرایط وفق دهند. اما مردان به خاطر مشکلات پیری و اینکه از عهده ی خانه داری بر نمی آیند به سختی می توانند خود را به تنهایی عادت دهند. در نتیجه لزوم ازدواج مجدد در مردان بیشتر مشاهده می شود مخصوصاً اینکه بسیاری از آنها با توجه به روحیه ی خاص دوران پیری حاضر نمی شوند با فرزندانشان زندگی کنند و خود را سربار عروس یا داماد خود می دانند. حال ممکن است این نظریه که میانگین ادامه ی حیات (طول عمر بعد از مرگ همسر) در مردان کمتر از زنان است هم خیلی اشتباه نباشد. پس باید این حق را به پدران خود بدهیم که در بزرگسالی هم ازدواج کنند. اما مسائل پیش آمده نشان می دهد که این پدران با تجربه که روزی فرزندانشان را در ازدواج راهنمایی می کردند گاهی موارد در ازدواج مجدد خود موفق نبوده اند.
در منطقه ما شاید ده پانزده سالی باشد که مرسوم شده بعضی از مردان بعد از مرگ همسر خود به یکی از قبایل عشایر لُر در دیگر استان ها می روند و همسری جوان برای خود انتخاب می نمایند. البته همسر که چه عرض کنم، زنان و دختران جوانی که اکثراً کمتر از سی سال دارند و حداقل از لحاظ ظاهر که اصلاً مناسب این پیرمردهای 60 ـ 70 ساله جرقویه ای نیستند.
نوعروسانی از استانی دیگر با آداب و رسوم و ویژگی های فردی متفاوت از نوع لباس پوشیدن تا گویش و صحبت کردن و نوع فرهنگ آنها، که همه مزید بر فاصله ی سنی با همسر خود است. (البته تمام آداب و رسوم و فرهنگ آنها قابل احترام است و تفاوت در گویش و لباس نشانه ی برتری ما نیست ـ ان اکرمکم عند الله اتقاکم)
جدا از فاصله ی سنی و نوع فرهنگ و خصوصیات فردی آنها آیا یک پیرمرد بالای 60 یا 70 ساله قادر خواهد بود تمام احتیاجات یک زن جوان را برآورده نماید؟ پیرمردی با چشم و گوش ضعیف، دست و پایی ناتوان، مزاجی سرد که حوصله ی رفت و آمد، گفتگو، شوخی و ... را ندارد در برابر دختری جوان با شرایط عکس و توقعاتی که نیاز به توضیح ندارد.
دیگر اینکه این زوج ها در بسیاری از موارد دارای فرزند نیز شده اند. هر چند مادر شدن حق هر زنی است مخصوصاً زنان جوان. اما پدر باید قبول کند که در چنین شرایطی در تربیت فرزند خود موفق نخواهد بود. در نتیجه این فرزندان با مادر اُنس بیشتری گرفته و طبق الگوهای وی تربیت می شوند و نسبت به پدر احساس غریبی خواهند کرد. یکی از این پیرمردها که بالای 70 سال سن دارد می گوید: فرزند و همسر جوانم رفتارهای عجیبی با من دارند و شاید به این دلیل است که من پیر شده ام و فاصله ی زیادی با آنها دارم و آنها مرا در خانه اضافه می دانند و احتیاجی به من ندارند. حال متوجه می شویم که چقدر فاصله گرفتیم با هدف ازدواج پدر وقتی بعد از مرگ همسر خود می خواست شخصی به منزل بیاورد که در پایان پیری، یار و همدم و کمک حال وی باشد.
در پایان قابل ذکر است که هر چند طول عمر دست خداوند است ولی چنانچه پیرمردها فقط بعد از یک زندگی کوتاه با همسر جوان خود، فوت کنند، تنها ماندن یک زن جوان و فرزند جوانش، مشکلات مختلف اقتصادی و اجتماعی را پیش رو خواهد داشت که قابل تأمل خواهد بود.
سعدی علیه الرحمه در حکایتی به نقل از دختر جوانی که خواستگار پیری داشته می گوید: «زن جوان را اگر تیری بر پهلو نشیند، بِه که پیری ....(به پهلو نشیند)».