ای کاش می توانستیم!
سید علی طباطبایی
ای کاش می توانستیم برای یک لحظه هم که شده از این زندگی مصنوعی و به عبارتی ماشینی فاصله می گرفتیم! راستش را بخواهید الان که دارم این مطالب را می نویسم شب جرجرونی (شب بیست و هفتم ماه رمضان ) است و علت این که یک مرتبه حس نوشتن به من دست داد این بود که بطور غیر منتظره یک گروه از برو بچه های دستجردوک آمدند جرجرونی شاید به خاطر سن و سال تعجب می کردی ولی یک لحظه به خودم گفتم واقعاً کار این بچه ها بسیار جالب بود.
کاش همگی ما می توانستیم در زندگی خود تأملی کنیم. راستی اگر خوب دقت کنیم برخی رسم و رسومات از گذشته ها فلسفه های خوبی داشته و باعث نزدیکی دل ها به یکدیگر می شده اما کم کم این رسومات خوب را کنار زده ایم حالا یا از روی غفلت و یا از روی یک نوع غرور بی جا. اگر به زمان کودکی خودمان برگردیم یکسری بازی هایی بین نوجوانان رایج بود و همه گیر ولی یک مرتبه کنار گذاشته شده است و این قابل اغماض نیست مثلاً یادم هست آن روزهای پاییزی که از مدرسه برمی گشتیم در هر محله ای بچه ها جمع می شدند و تا غروب بازی های دسته جمعی داشتند از جمله الک دو لک، بازی گو (چوگان)، گل کوچیک و غیره. آن قدر این بازی ها برای مان نشاط آور بود که هنگام غروب که می خواستیم از گروه جدا شویم یک اندوه عجیبی ما را در بر می گرفت . اما حالا بچه ها انگار آن گونه حوصله ها را ندارند و بزرگترها هم.
نمی گویم پیشرفت نکنیم ارتباط خود را با روز و موضوعات جدید حذف کنیم نه اصلاً، اما می توانیم در کنار این موضوعات جدید گهگاهی هم شیوه های نیک و صحیح به جا مانده را در خود حفظ نماییم. وقتی آدم از کنار یک مزرعه ای رد می شود و یک خسته نباشید و دست مریزاد به دیگری می گوید واقعاً خیلی پیام ها در همین یک ارتباط کوچک نهفته است هرچند راحت از کنار آن رد می شویم و بعد از مدتی هم به بهانه ی مدرن شدن این موارد را از زندگی حذف می کنیم ولی بدانیم اشتباه می کنیم.
آدم های این روز ها مثل دونده هایی شده اند که فقط می خواهند در یک میدان بدوند و از دیگران جلو بزنند و در این میدان است که عرصه ی زندگی لذت بخش را از دست می دهد و آن آرامش را فراموش می کند. کافیست برخی وقت ها به خود بگوید براستی برای چه؟! و اگر بتواند فلسفه ی زندگی را بیابد به سعادت می رسد آن وقت است که برای خیلی از نداشتن ها نه تنها سرخورده نمی شود که خدا را شکر می کند! و با یک لبخند معنادار از کنار خیلی از زرق و برق ها می گذرد. بد نیست به این جمله از علامه محمد تقی جعفری(ره) توجه نماییم که می فرمودند: "اگر فلسفه ی حیات درست معنا نشود هیچ چیز وحشت ناک تر از زندگی نیست".