به مناسبت شهادت امام صادق(ع)
حسین مهروی
آتش کینه چنان خرمن پروانه بسوخت
کز شرارش دل هر عاقل و دیوانه بسوخت
آنقدر سوخت که دودش همه عالم بگرفت
نور خورشید و مه و کوکب و انجم بگرفت
هرکجا بال و پری بود زمرغان به چمن
گشت خاکستر و افسرده مثال دل من
ششمین نسل ولایت زجفا گشت شهید
بر دل اهل ولا غصه و غم گشت پدید
شیعیان زار بگریید که هنگام عزاست
خانه ی جعفر صادق به غم و درد و نواست
در جنان رخت سیه، فاطمه در بر دارد
این همه درد و غم از نسل پیمبر دارد
با حسین و حسنش صاحب این شور و نواست
گوئیا باز بر او واقعه کرببلاست
تعزیت گوی علی حضرت زهرای بتول
آنکه از امت بی مایه شدی زار و ملول
زین مصیبت به چنان قلب پیمبر بشکست
دل غمگین و ستم دیده ی حیدر بشکست
شیعیان صاحب این درد و عزا می باشند
باز بر یاد غم کرببلا می باشند
یاد آن روز که زینب به حسین کرد نگاه
گفت: لاحول ولا قوة الا بالله
آخرین بار بر خواهر غم دیده نشست
با وداعی دل اهل حرم خویش شکست
نه همین اهل حرم زار و عزادار حسین
جن و انس و ملک افسرده زرفتار حسین
مهروی را دل غمگین و مکدر بشکست
قلب اولاد علی بین که سراسر بشکست