وقتی همه خوابیم
الهی
چند روز پیش از یکی از دوستانم شنیدم که عده ای جوون دستجردوکی طی یک اقدام انقلابی، یکی از عناصر پخش مواد مخدر (کراک) تو منطقه رو دستگیر و تحویل پاسگاه دادن که واقعاً باید بگم دستشون درد نکنه چرا زحمت کشیدن، چرا بیشتر ندادن و ...
خلاصه اینکه کار این آقایون خیلی باحال بوده ولی جای بحثش اونجاست که این دوست عزیز میگفت اکثر حضّار مشتری همین آقا بودن و واقعاً این بنده ی خدا ازشون توقع نداشت که این بلا رو سرش بیارن. (البته اینایی که من میگم همش نقل قوله ولی اصل مطلب مهمه)
بیایم سر اصل مطلب؛ فکر کنم یه آدمایی دارن نون مبارزه با مواد مخدرا میخورن و کاری نمی کنن که یه ذره باید از خواب غفلت بیدار بشن و ببینن کجا چه خبره. این دوست عزیز من که امیدوارم خواننده ی وبلاگ نباشه (چون اگه باشه حتماً میفهمه کی این حرفا رو مینویسه) میگفت: بعد از دستگیری این فرد توسط بر و بچ دستجردوک، یکی از مسئولین محترم هم در محل حاضر شد و با هارت و پورتای همیشگی، کل قضیه رو به نام خودش نوشت و شد همون زوروی معروف (خدا خیرش بده).
من دیگه بیشتر از این حرف نمی زنم (حیف که اونجا نبودم و گرنه حتماً بیشتر میگفتم). ولی سؤال اینجاست که: آیا زیر سر در بانک صادارت حسن آباد عزیز جای معامله ی مواده؟ (خدا از سر تقصیرات همه بگذره ـ الهی.)