سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و چون از صفین باز مى‏گشت ، به گورستان برون کوفه نگریست و فرمود : ] اى آرمیدگان خانه‏هاى هراسناک ، و محلتهاى تهى و گورهاى تاریک ، و اى غنودگان در خاک اى بى کسان ، اى تنها خفتگان اى وحشت زدگان شما پیش از ما رفتید و ما بى شماییم و به شما رسندگان . امّا خانه‏ها ، در آنها آرمیدند ، امّا زنان ، به زنى‏شان گزیدند . امّا مالها ، بخش گردیدند . خبر ما جز این نیست ، خبرى که نزد شماست چیست ؟ [ سپس به یاران خود نگریست و فرمود : ] اگر آنان را رخصت مى‏دادند که سخن گویند شما را خبر مى‏دادند که بهترین توشه‏ها پرهیزگارى است . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
محمود صادقی ، حسن فاطمی (محمود) ، حسین شفیعی (مسیب) ، حسن صادقی (طاهر) ، ابوالحسن صادقی (علی) ، علی رضا صادقی (حسین) ، علی طباطبایی (محسن) ، نادر منصوری (علی) ، شهربانو فاطمی (مرتضی) ، حسن منصوری (تقی) ، حمید رضا طیبی ، علی صادقی (ابوالفضل) ، حسین جمشیدی (علی) ، مولود جهانگیری ، غلام حسین صادقی (محمد) ، محمد رضا ابراهیمی ، حسین مهروی ، عبدالجواد صادقی (حسین) ، علی صادقی (اسماعیل) ، غلام رضا فاطمی مجاهد ، علی صادقی (گنگی) ، الهی ، عیسی مسترحمی ، محمود صادقی (حسن) ، حسین علی شفیعی (علی) ، حسن صادقی (تراب) ، حسن قیصری (حسین) ، عباس علی صادقی (غلام حسین) ، رضا فاطمی (حسن خان) ، شهرداری حسن آباد جرقویه ، حمید رضا جمشیدی (نادر) ، جواد طباطبایی (محسن) ، غلام حسین منصوری ، مسعود صادقی (علی) ، هدایت الله مسترحمی ، محمود طباطبایی نژاد ، محمد صادقی (حسین) ، محمد علی قیصری (حسین) ، غلام حسین جمشیدی (محمد زینل) ، حمید فاطمی (حسن) ، حسن صادقی ، علی صادقی - اسماعیل ، علی جمشیدی (حسین) ، علی جمشیدی (محمد حسن) ، رضا فاطمی (مهدی) ، سعید فاطمی (عیسی) ، سید علی طباطبائی ، رحمت الله جمشیدی ، رسول صادقی (محمود) ، عباس سعادت (رضا) ، عباس صادقی ، عباس صادقی (حسین) ، ابراهیم جمشیدی ، ابراهیم شفیعی ، اشرف جمشیدی (محمدرضا) ، حسن صادقی (خدابخش) ، جواد صادقی ، جواد مفرد کهلان ، حسن صادقی (محمود) ، محمد شفیعی (اسماعیل) ، محمد رضا شفیعی ، مجید صادقی (رضا) ، مجید فاطمی (شجاع) ، محمود فاطمی (مرتضی) ، علی طباطیایی (محسن) ، علی فاطمی (شجاع) ، علی منصوری (محمد) ، غلام حسین جمشیدی ، علی ضیایی ، غلام رضا جمشیدی (حسن) ، غلام رضا شفیعی ، غلام رضا قیصری ، فاطمه فاطمی (رضا) ، مجمع فرهنگی اسلامی رشد اندیشه حسن آباد جرقویه ، مجمع فرهنگی اسلامی رشد اندیشه شهر حسن آباد ، محمود فاطمی (یدالله) ، مرتضی صادقی (محمد) ، مسعود صادقی ، محمد قیصری ، محمد طیبی ، محسن فاطمی (عبدالله) ، محمد پایدار ، محمد تقی منصوری ، محمد سعادت ، وبلاگ حسن آبادیها ، یحیی آزادی (محمد علی) ، مصطفی جمشیدی ، مصطفی فاطمی (اکبر) ، منبع : وبلاگ حسن آبادیها ، مهدی جمشیدی ، موسسه فرهنگی هنری قرآن وعترت ، موسسه فرهنگی هنری قرآن وعترت حسن آباد ، موسسه قرآن وعترت حسن آباد ، موسسه ی فرهنگی هنری قرآن وعترت حسن آباد ، حسن طاهر ، حسن صادقی (محمد) ، حسین منصوری (رضا) ، حسن قیصری (محمد) ، اشرف فاطمی (عیسی) ، اصغر طیبی ، اصغر فاطمی (حسین) ، اعظم فاطمی (رضا) ، ابوالفضل صادقی (علی محمد) ، احمد جمشیدی ، احمد سعادت (محمد) ، احمد شفیعی (محمد) ، احمد صادقی (رضا) ، ابوالحسن صادقی ، جواد فاطمی (محمود) ، باقر جعفرزاده ، پایگاه شهید رجائی ، پریسا قنبری ، شهرداری حسن آبادجرقویه ، طاهره فاطمی (محمد) ، داود صادقی ، دبیرستان شهید مطهری حسن آباد ، عبدالحمید شفیعی ، عباس علی منصوری ، عباسعلی قیصری ، عبد الحمید شفیعی ، علی صادقی (رضا) ، علی رضا طباطبایی (محسن) ، علی رضا محمدی کمال آبادی ، علی رضا منصوری (محمد رضا) ، علی شفیعی نیک آبادی ، علی شفیعی نیک آبادی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :9642
بازدید دیروز :27815
کل بازدید :2927265
تعداد کل یاداشته ها : 1327
103/9/6
10:25 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
محمود صادقی[143]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
به سوی فردا قائم رایانه دارالقرآن الکریم آسمان شهر سلام وبلاگ گفتگو با زرتشتیان •°•°•دختـــــــــــرونه هـــای خاص مــــــــــــن•°•°• حافظه برتر ایران وجهان *علیرضا محمدی کمال آباد موسسه فرهنگی قرآن و عترت هم اندیشی دینی سارا احمدی ashegh وبلاگ گروهیِ تَیسیر محقق دانشگاه ارمغان تنهایی افق سرباز حریم ولایت جیغ بنفش در ساعت 25 .:شاه تورنیوز:. ܓ✿ دنـیــــای مـــــــن Hunter حسن آبادی ها استخدامی ها تینا!!!! عرفان وادب وبلاگ شخصی مرتضی صادقی جامع ترین وبلاگ خبری هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه خاطرات یک حسن‏ آبادی آرایشگاه بانوان شهر حسن آباد گل آتیمیس موسسه خیریه امام حسن مجتبی(ع) شهرداری و شورای شهر حسن آباد طایفه آقاربیع کلبه آفتاب ثقلین دانشگاه پیام نور پاتوق بچه های شهرکی سکوت دل مجموعه فرهنگی اباصالح(ع) نماز دبیرستان شهید مطهری مجموعه فرهنگی صادق آل محمد(ص) خبری امروز سایت گفتگو با زرتشتیان سیان جرقویه کتابخانه حسن آباد گیاه پزشک جوان طلاب جوان حسن آباد شهر ورزنه گوناگون بازرگانی شفیعی سوله رهروان ولایت دوست خوب درمان تضمینی زانودرد صدای باز (خوانندگان ایرانی ) پر چم های سیاه شرق هیات چهارده معصوم حسن آبادیهای مقیم اصفه تجلی طاها پدیده معماری پاراگراف عاشقانه هیات حضرت علی اصغر حسن آباد(دوازده امام ) جایی برای خنده وشادی و تفریح فروشگاه اینترنتی خرید ساعت وب سایت دکتر کامران ونیره اخوان روستای اصفهانکلاته

سید حسن فاطمی
یکی از وبلاگهای با ارزش در حسن آباد وبلاگی با عنوان «خاطرات یک حسن آبادی» است که مدیر آن به بیان خاطرات خود از دوران کودکی تا امروز می پردازد. او هردوره زندگی خود را در پستهایی ویژه بیان می کند. نویسنده بخوبی دوران محرومیت حسن آباد و گذشته ی آن دیار را از جهات گوناگون به تصویر می کشد و خواننده را با خود به گذشته های آن شهر که روستایی بیش نبود، می کشاند.
این وبلاگ یکی از تارنماهای مورد علاقه ی اینجانب است و هر از چند گاه به آن سر می زنم. هنگام مطالعه ی آن، خاطرات دوران کودکی و نوجوانی ام هنگام سفر به حسن آباد برایم تداعی می کند.
اگر توفیق یارمان شد و موفق به تدوین کتابی در مورد حسن آباد شدیم حتما از نوشته های ایشان نیز استفاده خواهیم کرد. به منظور آشنایی با این وبلاگ، آخرین نوشته ی آن را می آوریم. جا داشت مدیر محترم آن، خود را معرفی کرده، وبلاگ را مزیّن به تصویر خود می نمود.

آموزش نظامی بسیج و جبهه رفتن ما (بخش اول)
شروع جنگ تحمیلی تقریبا همزمان شده بود با دوران راهنمایی ما و آغاز تشکیل بسیج و نیروهای مردمی. همین آقای مظفر حاجیان که فرماندار فعلی اصفهان است توی بسیج بود. به دبیرستان آمده بود تا آموزش نظامی بدهد. ما هم با شوق و ذوق رفتیم برای آموزش نظامی.
جلسه ی اول بود و معمولا در جلسه ی اول یه تفنگ ژ3 می آوردند و نحوه ی باز و بسته کردن آن را آموزش می دادند. ما هم رفتیم تو جلسه ولی خوب دانش آموز راهنمایی بودیم. آقای حاجیان گفت: کسانی که کمتر از شانزده سال دارند نباید بیاند. ما را بگو خیلی ناراحت شدیم و فقط با خواهش اجازه داد همون یک جلسه را در آموزش بسیج شرکت کنیم. البته من نمی دونم بعد از اخراج ما چه بر سر آموزش بسیج در دبیرستان اومد.
بعدها که غسالخانه ی قدیمی حسن آباد در همین بسیج فعلی به پایگاه بسیج تبدیل شد ما هم رفتیم برای آموزش نظامی و بسیجی شدن. با توجه به نزدیکی این غسالخانه به مدرسه ی راهنمایی و خاطراتی که از تابوتی که همیشه دم در مرده شورخونه بود ترس زیادی از اون محل داشتم و حتی می ترسیدم از بغلش رد بشم ولی عشق بسیج ما را کشوند به همون جایی که ازش می ترسیدم. هرچند شاید یه مرده هم توش نشستند ولی یه تخت داشت که از کاشی بود و همون محل کفن کردن میت بود که اون اطاقش وحشتناک تر بود. هر شب اونجا کشیک می دادیم تا چشمم به اون تخت سنگی می افتاد نصف گوشت بدنم آب می شد و موهای بدنم سیخ. ولی هرچه بود به عشق بسیجی بودن می رفتیم.
کم کم یه پایگاه بسیج تو حسن آباد تشکیل شد تو یه خونه همینجا که الان جنب مسجد حامع یه رنگ فروشی شده و ما شدیم عضو پایگاه بسیج. شبها با تفنگ تو حسن آباد راه می افتادیم تو اون کوچه های تنگ وتاریک و کم کم چشم و گوش بچه ها هم باز شده بود و آمار افرادی که هر روز صبح به حمام میرفتند را می گرفتند. گاهی شبها هم می رفتیم سر سه راه حسن آباد و جلو ماشینها را می گرفتیم برای بازرسی. چون اوایل انقلاب بود و تنها گیری که می دادند به نوارهای کاست موسیقی بود.


89/8/18::: 5:17 ع
نظر()