محمود صادقی
یک روحیه ی ما حسن آبادیها داشتن روحیه ی انتقاد بویژه از مسئولان شهر است. چنین رفتاری را نه می توان خوب دانست و نه بد. بستگی دارد که چگونه آن را به کار بریم. اگر از این روحیه درست استفاده کنیم، کاملا خوب و مایه ی رشد است اما اگر آن را بد به کار بندیم، مشکلاتی را ببار می آورد. در اینجا تذکراتی را می دهیم با این امید که این رفتار ما در مسیری خوب قرار گیرد:
یک ـ داشتن هدف خوب. انتقادی که از فلان شخص می کنیم آیا واقعا قصد اصلاح داریم یا برای عقده خالی کردن و حسادت و امثال آنهاست. اگر واقعا قصد اصلاح داشته باشیم، روش نقد ما هم اصلاح خواهد شد.
دو ـ رعایت ادب. ایرادها را می توانیم با لفظی محترمانه بگوییم که سبب رنجش کسی نشود و نیز می توانیم به گونه ای بگوییم که سبب آبروریزی و آزردگی شود. کدام عاقلانه تر است؟
سه ـ داشتن اطلاعات لازم. ما که از فلان مسئول شهر انتقاد می کنیم آیا از وظایف قانونی او آگاهی داریم؟ آیا با مشکلاتی که با آن مواجه است خبر داریم؟ حال که کاملا با موقعیت او آشنا نیستیم، ایرادهای خود را به صورت صددرصد بیان نکنیم. هنگام سخن گفتن، احتمال هم بدهیم که شاید ایراد ما وارد نباشد.
چهار ـ دیدن خوبیها در کنار بدیها. فلان مسئول شهر که فلان ایراد را دارد آیا هیچ نقطه ی مثبتی ندارد؟ آیا هیچ خدماتی نداشته است؟ آیا بهتر نیست در کنار بیان ایرادها به خوبیهای او هم اشاره کنیم؟ آیا با این شیوه، سخن ما بیشتر اثر نخواهد کرد؟
پنج ـ انتخاب زمان و مکان مناسب. انتقاد را می توان در جمع، تنهایی، در اینترنت، نشریه و جاهای دیگر مطرح کرد. همان حرفی که در کوچه در مورد دیگران می گوییم، معلوم نیست گفتن آن در اینترنت که یک فضای عمومی است مناسب باشد. انسان بادرایت توجه میکند که چه سخنی در کجا و در چه زمانی تاثیر بهتری دارد.
شش ـ درک کردن طرف مقابل. منتقد منصف، خودش را بجای طرف مقابل میگذارد و توجه میکنه که اگر بجای او بود، آیا همین اتفاقات نمی افتاد؟ از دور نگاه کردن و انتقاد کردن خیلی آسان است اما... .
هفت ـ دوری از مبالغه. هنگام انتقاد نباید بزرگنمایی و کاهی را کوه کرد. کسانی که موقع انتقاد بزرگنمایی می کنند در واقع از انتقاد بعنوان چماق استفاده می کنند.