ابوالحسن صادقی (علی)
عید نوروز آمد و فصل بهار
زد شکوفه بر سر هرشاخسار
نغمهی مرغان عاشقساز شد
جامه ای دیگر به تن کرد روزگار
چشمه ها جوشان ودشت لبریز عشق
جویبازان شد روان بر کوهسار
از نسیم روح بخش بهار
زنده شد خاک وزمین شد گل عزار
رنگ پائیز وبهار وتیر ودی
هست هریک آیت پروردگار
فصل بی داد وخزان ملی شد کویر
چشمها مشتاق روی سبز یار
بهار 1390