یکی از بهترین وبلاگ ها تارنمای «خاطرات یک حسن آبادی» است که همواره مدیر آن، خاطراتش را بدون معرفی خود می نوشت. ما نیز با اینکه گاه برخی از آن خاطرات را در وبلاگمان می گذاشتیم، نتوانستیم او را شناسایی کنیم. به منظور آشنایی بازدیدکنندگان با وی، از ایشان خواستیم تا خود را معرفی کند. ایشان متن زیر را ارسال کرده است. با تشکر از دکتر نادر منصوری.
بنده در خرداد ماه 1347 در حسن آباد در محله بقول معروف پسله باد بدنیا آمدم. دوران کودکی را در همان محل گذراندم و بعد به خانه فعلی مان در محله ایثارگران اومدم. دوران ابتدایی را در مدرسه به قول معروف او روزا مدرسه تازه ای گذراندم. دوران راهنمایی را در مدرسه راهنمایی شهید رضا قیصری و بعد هم دوران دبیرستان را در دبیرستان شهید مطهری گذراندم.
سال 1366 بعد از گرفتن دیپلم به طور اتفاقی و از روی ندانم کاری در رشته پرستاری دانشگاه اصفهان قبول شدم. پس از گذراندن چهار ترم بدلیل عدم علاقه به این رشته انصراف دادم و به خدمت سربازی رفتم.
پس از سربازی در سال 1371در کنکور شرکت کردم و بخاطر مسایل خاصی قبول نشدم. به درس خواندن ادامه دادم و در سال بعد یعنی 1372 در رشته دندانپزشکی اصفهان قبول شدم. سال 1378 در رشته دندانپزشکی فارغ التحصیل شده و از آن زمان تاکنون در این رشته مشغول به کار می باشم.
سال 1374 ازدواج کردم. حاصل این ازدواج دو پسر به نامهای علیرضا 16 ساله و محمد مهدی 13 ساله می باشد.
از سالهای دبستان یکی دو تا شعر گفتم ولی بعدها ترک شد از سال 1376مجددا به گفتن شعر رو آوردم.