ابوالحسن صادقی
دردی دندون
چی چی باجون مُون اَز یون دَردی دَندون
سِه چار رُو هُو بِه جونی خُم نَخَندون
اَز وِسکَه پازیش کَرتَه شِی تا صَحبی
بَرام گَرتَه باع دنیا مِثّی زِندون
(چه بگویم من از این درد دندان
به جان خودم سه چهار روز است نخندیدم
از بس درد می کرد دیشب تا صبح
دنیا برایم شده بود مثل زندان)
صح نگرتو
شالا اَمشو خدایا صَح نَگَرتُو
یون گُ یِرون بِی شا مَشکا واگَرتُو
یون گُ یِرون بِی شا اَگر واگَرتا
خاشُو چِقَدگُ اَمشو صَح نَگَرتُو
(خدا کند که امشب صبح نشود
ای کاش اینکه از این طرف رفت برگردد
اینکه از این طرف رفت اگر برگردد
امشب بسیار خوش می گذرد اگر که صبح نشود)
گیله گی (شکوه)
انگاره هر شو دلا تنگو بینه
سر ریا یگ عالمه سنگو بینه
(مثل اینکه هرشب دل ها تنگ می شود ببین
سر هر راه بسیار سنگ است ببین)
مرد بامون پیش ته داع یگ رنگی باع
هرکی خوش صدهزار رنگو بینه
(مرد بود پیش از یک رونگ بودن بود
الآن هرکس هزار رنگ است ببین)
کیه چه ها خاکی یو پاهاپتی باع
صافاع بی اما پاها لنگو بینه
(کوچه ها خاکی و پاها برهنه بود
الآن صاف اما پاها لنگ است ببین)
کیه ها هسی باع طاقش گمبه ای
عینچی بومی یو خو سنگو بینه
(خونه ها خشتی بود و سقف ها گنبدی
آینه آمده و سنگ ببین)
پیش ته راع قعه کرمونا ولایتی باع
زنون گو خو پارسی هم رنگو بینه
(قدیما صحبت کردن به زبان محلی بود
حالا که با فارسی همرنگ است ببین)
اوروع تو مون قری با و صدف
پاچاها ارو ابی تنگو بینه
(آن روزها شلوارها پارچه بود و جنس آن از پارچه صدف
پاچه ی شلوارها الآن تنگ است ببین)
چرقع تا و کفت و چوهورش باد به بع
می یاشون کی نیینده و رنگو بینه
(چارقدها افتاد و چادرها را باد برد
موهای خود را الآن رنگ می کنند و بیرون می گذارند ببین)
سینه ها از غم کی ویرو اشکه هو
بینی مردم دعواع و جنگو بینه
(سینه ها از غم «کویر» خشک است
بین مردم دعوا و جنگ است ببین)
نصیحت
وچه جون چشات واکی دنیا هزار تا رو دارو
گلم خیلی بووا کرتی هر گلی یگ بو دارو
(بچه جان چشم هایت را باز کن دنیا هزار رو دارد
گل های زیادی را بو کردی هر گل یک بو دارد)
تو زنون خیلی جوونی گود بورع اولی ری
یون ریون گو گود به شع ری به بی خیلی کو دارو
(تو حالا خیلی جوان هستی می خواهی به اول راه بیایی
این راهی را که در حال طی کردن آن هستی خیلی کوه دارد)
به پاع یایی بد نه شع تاریکی داریند پاییند و ته ع
اوخ گو از واع واع گرتوی پشتی کارت او دارو
(مواظب باش جای بد نروی در تاریکی مواظب تو هستند
وقتی که از آن مکان نامناسب برگشتی در پس تو حرف های بسیار است)
اگر گو بد خاع کباب یاد بو پوزت پاکی جوون
خورع گو همسا شما سه وعده نون و دو دارو
(اگر کباب خوردی به یاد داشته باش دور دهانت را پاک کنی
چو همسایه شما سه وعده نان و دوغ می خورند)
سه هه اون چی نه ای گو همر ته هو به پاع نه شه
خو بیکی رو اون سه هه گو تل دزارش هو دارو
(مواظب باش در سایه ی دیواره شکسته راه نروی
بخواب در سایه ی دیواری که در پایه ی آن محافظ قرار دارد)
بدکاری به یکی یا دواع نه شو حاشا نه کی
مدعی فردا، هو گو لا چرخی نازت چو دارو
(به کسی بدهکار هستی فراموش نکن و حاشا نکن
مدعی تو فردا روز چوب لای چرخ نازت می کند)
اگر گو داربع هنر هر یا باع تنا نی یی
تا نع اون بی هنر و گو مثی توره عو دارو
(اگر هنرمند باشی هیچ جا تنها نیستی
آن کسی تنهاست که مانند شغال تنها یک صدا (زوزه) دارد)
خوگنا به پایاوخ صحرا دلت کی ویر نه کی
تی به کی دریای رحمتش صد هزار تا جو دارو
(مواظب باش با گناه صحرای دلت را «کویر» نکنی
توبه کن دریای رحمتش هزاران جوی رحمت دارد)