ـ از خاطراتتان با سرداران جنگ بفرمایید.
با شهید صیاد شیرازی و محسن رضایی خیلی پرواز داشتم و آنها را به جاهای مختلف می بردم. من با هلیکوپتر 214 می پریدم. این نوع هلیکوپتر بزرگ و ترابری است که نفر و مهمات حمل می کند و توانایی ترابری 6 مجروح را در برانکارد دارد.
در اوایل که شهید صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی شده بود او را نمی شناختم. من ستوان دوم بودم و او سرهنگ. به من مأموریت دادند تا از پادگانی علاوه بر بردن مهمات به بانه و سردشت، ایشان را نیز با خود ببرم. در پادگان سقز که فرود آمدم، دیدم شخصی بدون داشتن درجه کنار هلیکوپتر قدم می زند. خیال کردم سرباز پادگان است. او را صدا زدم و گفتم: چرا ایستادی؟ مهمات ها را در هلیکوپتر بگذار. او هم گفت: چشم و همه ی مهمات ها را در آن چید. پس از آن منتظر صیاد ماندم. گفت: چرا نمی رویم؟ گفتم: منتظر صیاد شیرازی هستم. گفت: صیاد منم. خیلی شرمنده شدم. خدا رحمتش کند. او شخصی بااخلاص، خودساخته و باصداقت بود و دارای اعتماد به نفس زیاد.
یک بار قرار بود با هلیکوپتر آب و مهمات به دره ی شیلر ببریم و بنا شد صیاد شیرازی نیز با من بیاید. هلیکوپتر که به زمین نشست ایشان شروع کرد به بار زدن مهمات و آب. چنین رفتارهایی تأثیر فراوان بر رزمندگان داشت.
ـ به نظر شما در زمان جنگ، نیروی هوایی ایران ـ اعم از نیرویادامه مطلب...
جناب سرهنگ سید سعید فاطمی ـ از خلبانان هوانیروز ـ در تمام جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران، نقشی مهم ایفا کرد و یکی از افتخارآفرینان حسن آباد به شمار می رود. به منظور آشنایی با ایشان مصاحبه ای با وی ترتیب دادیم. ضمن تشکر از ایشان، شما را به مطالعهی این گفتگو دعوت می کنیم.
امید که در آینده نیز ایشان خاطراتی دیگر از دوران دفاع مقدس در اختیارمان قرار دهند.
ـ لطفا در ابتدا به اجمال خود را معرفی کنید.
نامم در شناسنامه «عبدالسعید فاطمی حسن آبادی» است. پدرم مرحوم سید عیسی ـ برادر مرحوم حاج آقامصطفی از سرشناسان حسن آباد ـ حدود سال 1322 از حسن آباد به تهران مهاجرت کرد. من در سال 1334 در تهران به دنیا آمدم و در سال 1354 برای طی دوره افسری خلبانی به استخدام هوانیروز درآمدم و در سال 1357 با درجه سُتوانی فارغ التحصیل خلبانی شدم و هم اکنون سرهنگ بازنشسته هوانیروز و در شهر جدید بهارستان ساکن می باشم.
ـ چند فرزند دارید و چه می کنند؟
دو دختر دارم که هر دو پس ازادامه مطلب...