سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به من فرمان داد تا زبان سریانی را یاد بگیرم . [زیدبن ثابت]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
محمود صادقی ، حسن فاطمی (محمود) ، حسین شفیعی (مسیب) ، حسن صادقی (طاهر) ، ابوالحسن صادقی (علی) ، علی رضا صادقی (حسین) ، علی طباطبایی (محسن) ، نادر منصوری (علی) ، شهربانو فاطمی (مرتضی) ، حسن منصوری (تقی) ، حمید رضا طیبی ، علی صادقی (ابوالفضل) ، حسین جمشیدی (علی) ، مولود جهانگیری ، غلام حسین صادقی (محمد) ، محمد رضا ابراهیمی ، حسین مهروی ، عبدالجواد صادقی (حسین) ، علی صادقی (اسماعیل) ، غلام رضا فاطمی مجاهد ، علی صادقی (گنگی) ، الهی ، عیسی مسترحمی ، محمود صادقی (حسن) ، حسین علی شفیعی (علی) ، حسن صادقی (تراب) ، حسن قیصری (حسین) ، عباس علی صادقی (غلام حسین) ، رضا فاطمی (حسن خان) ، شهرداری حسن آباد جرقویه ، حمید رضا جمشیدی (نادر) ، جواد طباطبایی (محسن) ، غلام حسین منصوری ، مسعود صادقی (علی) ، هدایت الله مسترحمی ، محمود طباطبایی نژاد ، محمد صادقی (حسین) ، محمد علی قیصری (حسین) ، غلام حسین جمشیدی (محمد زینل) ، حمید فاطمی (حسن) ، حسن صادقی ، علی صادقی - اسماعیل ، علی جمشیدی (حسین) ، علی جمشیدی (محمد حسن) ، رضا فاطمی (مهدی) ، سعید فاطمی (عیسی) ، سید علی طباطبائی ، رحمت الله جمشیدی ، رسول صادقی (محمود) ، عباس سعادت (رضا) ، عباس صادقی ، عباس صادقی (حسین) ، ابراهیم جمشیدی ، ابراهیم شفیعی ، اشرف جمشیدی (محمدرضا) ، حسن صادقی (خدابخش) ، جواد صادقی ، جواد مفرد کهلان ، حسن صادقی (محمود) ، محمد شفیعی (اسماعیل) ، محمد رضا شفیعی ، مجید صادقی (رضا) ، مجید فاطمی (شجاع) ، محمود فاطمی (مرتضی) ، علی طباطیایی (محسن) ، علی فاطمی (شجاع) ، علی منصوری (محمد) ، غلام حسین جمشیدی ، علی ضیایی ، غلام رضا جمشیدی (حسن) ، غلام رضا شفیعی ، غلام رضا قیصری ، فاطمه فاطمی (رضا) ، مجمع فرهنگی اسلامی رشد اندیشه حسن آباد جرقویه ، مجمع فرهنگی اسلامی رشد اندیشه شهر حسن آباد ، محمود فاطمی (یدالله) ، مرتضی صادقی (محمد) ، مسعود صادقی ، محمد قیصری ، محمد طیبی ، محسن فاطمی (عبدالله) ، محمد پایدار ، محمد تقی منصوری ، محمد سعادت ، وبلاگ حسن آبادیها ، یحیی آزادی (محمد علی) ، مصطفی جمشیدی ، مصطفی فاطمی (اکبر) ، منبع : وبلاگ حسن آبادیها ، مهدی جمشیدی ، موسسه فرهنگی هنری قرآن وعترت ، موسسه فرهنگی هنری قرآن وعترت حسن آباد ، موسسه قرآن وعترت حسن آباد ، موسسه ی فرهنگی هنری قرآن وعترت حسن آباد ، حسن طاهر ، حسن صادقی (محمد) ، حسین منصوری (رضا) ، حسن قیصری (محمد) ، اشرف فاطمی (عیسی) ، اصغر طیبی ، اصغر فاطمی (حسین) ، اعظم فاطمی (رضا) ، ابوالفضل صادقی (علی محمد) ، احمد جمشیدی ، احمد سعادت (محمد) ، احمد شفیعی (محمد) ، احمد صادقی (رضا) ، ابوالحسن صادقی ، جواد فاطمی (محمود) ، باقر جعفرزاده ، پایگاه شهید رجائی ، پریسا قنبری ، شهرداری حسن آبادجرقویه ، طاهره فاطمی (محمد) ، داود صادقی ، دبیرستان شهید مطهری حسن آباد ، عبدالحمید شفیعی ، عباس علی منصوری ، عباسعلی قیصری ، عبد الحمید شفیعی ، علی صادقی (رضا) ، علی رضا طباطبایی (محسن) ، علی رضا محمدی کمال آبادی ، علی رضا منصوری (محمد رضا) ، علی شفیعی نیک آبادی ، علی شفیعی نیک آبادی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :3922
بازدید دیروز :4445
کل بازدید :2873207
تعداد کل یاداشته ها : 1327
103/2/10
3:25 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
محمود صادقی[143]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
به سوی فردا قائم رایانه دارالقرآن الکریم آسمان شهر سلام وبلاگ گفتگو با زرتشتیان •°•°•دختـــــــــــرونه هـــای خاص مــــــــــــن•°•°• حافظه برتر ایران وجهان *علیرضا محمدی کمال آباد موسسه فرهنگی قرآن و عترت هم اندیشی دینی سارا احمدی ashegh وبلاگ گروهیِ تَیسیر محقق دانشگاه ارمغان تنهایی افق سرباز حریم ولایت جیغ بنفش در ساعت 25 .:شاه تورنیوز:. ܓ✿ دنـیــــای مـــــــن Hunter حسن آبادی ها استخدامی ها تینا!!!! عرفان وادب وبلاگ شخصی مرتضی صادقی جامع ترین وبلاگ خبری هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه خاطرات یک حسن‏ آبادی آرایشگاه بانوان شهر حسن آباد گل آتیمیس موسسه خیریه امام حسن مجتبی(ع) شهرداری و شورای شهر حسن آباد طایفه آقاربیع کلبه آفتاب ثقلین دانشگاه پیام نور پاتوق بچه های شهرکی سکوت دل مجموعه فرهنگی اباصالح(ع) نماز دبیرستان شهید مطهری مجموعه فرهنگی صادق آل محمد(ص) خبری امروز سایت گفتگو با زرتشتیان سیان جرقویه کتابخانه حسن آباد گیاه پزشک جوان طلاب جوان حسن آباد شهر ورزنه گوناگون بازرگانی شفیعی سوله رهروان ولایت دوست خوب درمان تضمینی زانودرد صدای باز (خوانندگان ایرانی ) پر چم های سیاه شرق هیات چهارده معصوم حسن آبادیهای مقیم اصفه تجلی طاها پدیده معماری پاراگراف عاشقانه هیات حضرت علی اصغر حسن آباد(دوازده امام ) جایی برای خنده وشادی و تفریح فروشگاه اینترنتی خرید ساعت وب سایت دکتر کامران ونیره اخوان روستای اصفهانکلاته

آتشگاه جرقویه (1)

این مقاله‏ی علمی، در مورد آتشکده‏ی دستگرد در جوار حسن آباد است. چندی پیش نویسنده‏ی آن از اینجانب درخواست عکس از آتشکده کرد و من عکسهایم را برای او فرستادم. ایشان بعضی از آنها را آورده و مأخذ را آرشیو شخصی اینجانب نوشته اما هیچ‏کدام را من تهیه نکرده ام بلکه به صورت پراکنده از حسن آباد به دستم رسیده. فاطمی


پژوهش و گزارش : یاغش کاظمی
(عضو هیأت علمی ِ گروه ِ هنر و معماری دانشگاه آزاد رامسر)
www.savepasargad.com

مقدمه:
دوست ِ فاضل ِ ارجمندم جناب ِ آقای دکتر "شاهین سپنتا"، طی نامه ای از این حقیر خواسته اند که به مناسبت ِ «روز ِ نکوداشت ِاصفهان» در اول ِ آذر ماه (آنسان که برپایی ِ باروی بزرگ اصفهان بر بنیان زایچه ی این شهر در آذر ماه صورت گرفت) یادداشت و مقاله ای پژوهشی ارائه دهم.
با خود اندیشیدم که این مقاله را به گونه ای بنویسم که پیشکشی باشد هم به ایشان و هم به دوست ِ فرهیخته و بزرگوار ِ دیگرم سرکار خانم "شکوه میرزادگی" (سرپرست ِ کمیته ی بین المللی ِ نجات ِ دشت ِ پاسارگاد) که پیوسته مشوق ِ من بودند در مطالعه و بررسی معماری و کاربری ِ ساختمان های موسوم به "چهارتاقی" در ایران.
ناگزیر، کمی از شهر ِ اصفهان آنسوتر شدم و به جهت ِ تفرّج و تهیه ی پیشکشی ِ دلخواهِ دوستان، راه ِ خود را به سوی ِ کویر ِ اصفهان چرخاندم تا سخن بگویم بار دیگر از "آتشگاه". عنان ِ سخن را در پیشگاه ِ چهارتاقی ِ خشتی ِ موسوم به "آتشگاهِ دستگرد" در جوار ِ باتلاق ِ "گاوخونی" محکم در دست گرفته، و مرکب ِ خود را جهت ِ مطالعه ی تطبیقی به سوی ِ چهارتاق ِ دیگری در آنسوی کویر اصفهان راندم تا در شمال شرقی ِ نائین، به "چهارتاق ِ نخلک" رسیدم و سخن گفتم از دیوارهای پوشاننده ی دهانه های ِ اینک گشوده ی تاق هایش تا تأکیدی دوباره باشد بر رصد ِ بیهوده ی خورشید از میان پایه های ِ یک چهارتاقی، و گواه ِ روشن ِ دیگری بر بی اعتباری ِ فرضیه ی کاربری ِ تقویمی ِ چهارتاقی های مجردِ عهد ساسانی.
(نک: «نقد و بررسی فرضیه ی کاربری تقویمی چارتاقی نیاسر» منتشره در نشانی ِ
https://savepasa.ipower.com/2009-Feb/chartaghi.htm )
_________________________________
سرزمین ِ "جرقویه"، در بخش کویری ِ استان اصفهان و بر کرانه های کویر میانی ایران جای گرفته است. این سرزمین از سوی ِ شمال با بخشهای رودشت ِ شرقی و غربی از شهرستان اصفهان، از جنوب با شهرستان آباده ی استان فارس، از غرب با شهرستان شهرضا، از شمال غربی با بخش ِ براآن ِ جنوبی از شهرستان اصفهان، از شرق با استان یزد و از جنوب شرقی با شهرستان ابرکو در استان یزد هم مرز است. بخش ِ "جرقویه ی علیا" در نیمه ی خاوری ِ سرزمین ِ "جرقویه" –جنوب مرداب گاوخانی- به مرکزیت شهر نوبنیادِ "حسن آباد" در فاصله ی 115 کیلومتری ِ جنوب شرقی ِ اصفهان واقع است، و بخش "جرقویه ی سفلا" به مرکزیت ِ شهر ِ "نیک آباد" یا "ینگ آباد" در 65 کیلومتری جنوب شرقی اصفهان است.
(نک: "گرکویه، سرزمینی ناشناخته بر کران ِ کویر"- نگارش ِ "علی شفیعی نیک آبادی"- انتشارات غزل- اصفهان- 1376)
نام ِ "جَرقویه" واژه ای کهن است و باید با واژه ی "کرکویه" و سرود ِ "کرکوی" و آتش ِ مشهور ِ "کرکو" که در "خُرده اَوستا" از آن یاد شده، نسبتی داشته باشد.
«... آتش ِ مینُوی ِ دلیر و پیروز ِ "کَرکوی" را بزرگی و فرّ بیفزایاد!» (آتش بهرام نیایش- بند 20)
(اَوستا، کهن ترین سرودهای ایرانیان- گزارش جلیل دوستخواه- نشر مروارید- تهران 1370- ص607)
"آتش کرکویه" آتشگاهی بوده است در سیستان و معبد جای گرشاسب که مردمان به امید برکات آنجا می شدند و دعا می کردند و مستجاب می شد. در نبرد میان کیخسرو و افراسیاب کیخسرو آنجا شد و پلاس پوشید و دعا کرد ایزدتعالی آنجا روشنایی فرا دید آورد و تاریکی که از جادوی افراسیاب پیدا آمده بود ناچیز گشت و افراسیاب بگریخت ، پس کیخسرو در آنجا که معبد گرشاسب بود آتشگاهی بساخت و اکنون آتشگاهست.
سرود آتشکده ?کرکوی از جمله اشعار شش هجایی اواخر دوره ? ساسانی و یا اوایل عهد اسلامی است که با توجه به یکی از روایات کهن حماسی بوجود آمده و باقی مانده است و چنانکه از ظاهر آن پیداست این سرود به لهجه ?نسبتاً جدید دری ، یعنی لهجه ? شرقی ایران است که مقارن ظهور اسلام معمول بوده و آن سرود این است :
فرخته  باذا روش
خنیده گرشاسب هوش 
همی برست از جوش
انوش کن می انوش
دوست بذاگوش 
به آفرین نِهاده گوش
همیشه نیکی کوش
که دی گذشت و دوش
شاها خدایگانا
به آفرین شاهی .
(نک: نشر الکترونیکی ِ "لغت نامه ی دهخدا" ذیل ِ عنوان ِ "کرکوی")
در رساله ی پهلوی ِ "شهرستان های ایران" چنین آمده است که:
«شهرستان ِ زرنگ را نخست گجسته افراسیاب تور ساخت، ورجاوند آتش ِ کرکوی را در آنجا نشانید و منوچهر را به پدشخوارگر کرد، و سپندارمذ را به زنی خواست و سپندارمذ در زمین آمیخت، او آن شهر را ویران کرد و آتش را خاموش کرد و سپس کیخسرو سیاوشان آن شهرستان را بازساخت و آتش کرکوی را بازنشانید ...»
(متن های پهلوی- گردآوری ِ جاماسب جی دستور منوچهر جی جاماسب آسانا- ترجمه ی سعید عریان- سازمان میراث فرهنگی کشور- 1382- ص 51)
پس "جرقویه" باید معادل ِ همان "گرکویه" یا "کرکویه" ی مشهور در سیستان باشد و ما در ادامه ی این نوشتار، گاهی این نام را به همان املای ِ کهن ِ "گرکویه" می آوریم.
در شرق ِ سرزمین ِ گرکویه، در جنوب ِ روستای ِ کهن ِ "دستجرد/ دستگرد" -3 کیلومتری غرب حسن آباد- چشمه ای پر آب از زیر ِ کوهی می جوشد که بر فراز ِ آن، ویرانه های یک بنای ِ چهارتاقی موسوم به "آتشگاه" برجا ست. یکی از شگفتی های پیرامون ِ کویر میانی ایران، بودن ِ این چشمه ی "پرتوان" با آبی شیرین و گوارا ست.
در پُرس و جویی که از مردم ِ بومی درباره ی قدمت ِ به کار بردنِ واژه ی "آتشگاه" برای ِ این چهارتاقی داشتم، دانستم که حداقل از یک قرن ِ پیش این امر شایع و رایج بوده است. طبق ِ گفته ی برخی از مردم ِ "حسن آباد"، نسخه ای از یک کتاب ِ دستنویس نزد ِ خاندان ِ "فاطمی" ها در این منطقه بوده که بخشی از آن کتاب اشاراتی به بنیان نهادن ِ چهارتاق ِ آتشگاه ِ دستگرد در عهد ِ پیشدادی از سوی "گرشاسب" ِ پیشدادی داشته است. متأسفانه نشانی از این کتاب نیافته ام، ولی نام های امکنه ی برجا مانده در این سرزمین همگی تأیید کننده ی یک مرکزیت ِ دینی ِ کهن در این جا است. برای مثال، یکی از کاریزهای مشهور ِ جرقویه که چندی ست کور شده، "یَسنا" نام دارد که در گذشته کشتزاری به همین نام را در روستای ِ کهن ِ "پیکان" ِ جرقویه -6 کیلومتری جنوب غربی نیک آباد- سیراب می نمود. و می دانیم که "یَسنا" نام ِ مهمترین بخش ِ سروده های اَوستا ست. همینطور است نام ِ روستای ِ "آذرخواران" در جرقویه -6 کیلومتری شمال غربی نیک آباد"، که ترکیبی از "آذر" + "خوره" (فَرّ) + پسوند ِ مکان ِ"ان" است و در کنار ِ نام ِ "گرکویه" و "آتشگاهِ کرکویه"، بر تخت نشین بودن ِ حداقل یک "آتش بهرام" در این منطقه دلالت دارد.
 تصویر 1- پنداری از سرزمین گرکویه پیش از پیدایش اسلام
مأخذ: کتاب ِ  "گرکویه، سرزمینی ناشناخته بر کران ِ کویر"

 

از سوی دیگر در حدود ِ یک کیلومتری ِ محل ِ چهارتاق ِ ذکر شده ی موسوم به "آتشگاه ِ دستگرد"، سه باروی ِ بلند ِ دیدبانی، یحتمل از عهد ساسانی، همچنان پابرجاست که در محل به آنها "دژ کوه" می گویند. گویا این باروهای جدا از هم، در گذشته به وسیله ی دیوارهای بزرگی به همدیگر متصل بوده اند و قلعه و دژ مستحکمی را تشکیل می دادند. در ساختمان ِ این باروها از خشت های بزرگ در ابعاد ِ خشت های ساسانی به ابعاد 10 × 40 × 40 سانتی متر استفاده شده که هم اندازه ی خشت های ِ بکار رفته در ساختمان ِ موسوم به "آتشگاه" در اصفهان (8 کیلومتری ِ غرب ِ اصفهان، مشرف به جاده ی اصفهان-نجف آباد) است و باز همانند ِ آن از ساقه های گیاه ِ نی در لابلای ِ رجهای ِ خشت های ساختمان اش استفاده کرده اند، که تدبیری فنی و سازه ای ست.
پیران ِ جرقویه، هنوز در یاد دارند که پدرانشان بر فراز ِ این "دژ کوه" آتش می افروختند تا راهنمای ِ مسافرین ِ شب باشد و هم مردم ِ چهار روستای ِ مجاور (روستاهای ِ حسن آباد، خارا، دستگرد و کمال آباد) را پناهی باشد در برابر غارت ِ دزدان و راهزنان.
نزدیک به محل ِ "آتشگاه ِ دستگرد"،  ویرانه های روستایی ست موسوم به "تودوش" یا "طدوش" یا "تودُشک" که بنا به گفته ی مردم ِ بومی، از درون ِ ویرانه های تپه های این روستا –در 500 گامی شمال دژ کوه- سکه های ساسانی با خط پهلوی بسیار یافت شده است.
در پایین و اطراف تپه های دژکوه، چندین رشته قنات وجود دارد که همگی به طرف صحراهای حسن آباد جاری می باشند و بین دژکوه و این رشته قنات ها، قبرستانی نسبتاً بزرگ واقع شده که بنا به تحقیقات ِ جناب ِ آقای ِ "حسن صادقی" اکثر قبرها فقط یک گودال بوده و بعضی از آنها همانند ِ یک دالان دارای سقف بوده اند و با توجه به اینکه روستاهای ِ "کمال آباد" و "دستجرد / دستگرد" در نزدیکی ِ این محل، خود دارای ِ قبرستان های قدیمی هستند، شاید این قبرها متعلق به ساکنین قلعه ی تودُشک بوده که مرده های خود را پای ِ دژکوه دفن می کردند، ولی وسعت این قبرستان و نبود هیچگونه سنگ قبری برای گورهای دژکوه، همچنان این پرسش را که قبرها به کدام مردم تعلق دارند بی پاسخ می گذارد، و بر قدمت ِ محل گواهی می دهد.
(نک: قبرستان دژکوه و اسرار آن- نوشته ی حسن صادقی- وبلاگ حسن آباد جرقویه- 11 مرداد 88)
 
تصویر 2- نمای ِ یکی از برج های ِ دژکوه
عکس از: سید حسن فاطمی (آرشیو  ِ شخصی)

بودن ِ دژ و گورستان ِ موسوم به "گبرها" در دیه ِ "آذرخواران"، و "دژ ِ گبرها" در روستای ِ "حارث آباد" ِ جرقویه، و کوی ِ موسوم به "کوی ِ گبرها" در روستای ِ کهن ِ "اسفنداران" ِ جرقویه -که تا به امروز نیز به همین نام خوانده می شود- نشانه های سکونت ِ گسترده ی زرتشتیان در این منطقه تا سده ها پس از ظهور ِ اسلام است.

بحث دیگری در تأیید این ادعا، گویش ِ گرکویه ای ست که از یادگارهای ِ زبان ِ پهلوی ست و واژگان ِ خوش و کهن ِ پارسی هنوز در آن فراوان است. مثلاً در نام ِ زمان ها، بامداد را "چاشد" می گویند، ظهر را "پیشیم"، و بعد از ظهر را "پسین". "داماد" را "زُما" و "عروس" را "آروس" می گویند که اولی در گویش ِ مازندرانی در شمال ِ ایران هم بصورت "زاما" برجا مانده و ریشه ای پهلوی دارد و دومی هم یادآور ِ "آراستن" باشد. "گُمِز" را به چم ِ "پیشاب" استفاده می کنند که همان "گمیز" ِ پهلوی باشد. "مردن" را "مَرتِمُن" می گویند که به ریشه ی اَوستایی "مَرتَن" نزدیکتر است و ...

در "حسن آباد" ِ جرقویه، "واج" را به چم و معنی ِ "گفتار"، و در "نیک آباد" ِ جرقویه "واژ" را به چم ِ «با آهنگ ِ بلند کسی را فرا خواندن» بکار می برند. این نکته ای جالب است که مفهوم ِ این واژه در "نیک آباد" عکس شده، چرا که می دانیم "واج" یا "واژ" در دین زرتشتی «نیایش ِ زیر ِ لب و آهسته» معنی می دهد.

در جنوب ِ گرکویه (بخش جرقویه ی علیا)، نام ِ مرکز ِ دهستان ِ "رامشه"، «رامشَن» است. جایی در 150 کیلومتری جنوب شرقی اصفهان و بر سر راه ِ جنوبی ِ گرکویه به استان فارس. این نامی بزرگ است. از "تاریخ بخارا" می دانیم که "رامشن" نام یکی از کهنترین روستاهای ِ بخارا بوده است و قدمت ِ آنرا حتی پیش از خود ِ شهر ِ بخارا دانسته اند:

«"رامشن" کهندژی بزرگ دارد و دیهی استوار است و از شهر بخارا قدیمتر است ... و از قدیم باز مقام پادشاهان بوده است، و بعد از آنکه بخارا شهر شده است، پادشاهان زمستان به این دیه می باشیده اند، و در اسلام هم چنین بوده است ... و دو سال "کیخسرو" بر گرد ِ حصار با لشکر خویش بنشست و در مقابله ی وی (مقابله با "افراسیاب" ِ تورانی) دیهی بنا کرد و آن دیه را "رامشن" نام کرد. و "رامشن" برای خوشی ِ او نام کردند و هنوز این دیه آبادان است. و در دیه ِ رامشن، آتشخانه ای نهاد. و مغان چنین گویند که آن آتشخانه قدیم تر از آتشخانه های ِ بخارا است و ... "محمد ابن جعفر" گوید که از این تاریخ سه هزار سال است. و الله اعلم.»
(نک: "ذکر روستاهای بخارا" از "تاریخ بخارا"- تألیف ابوبکر نرشخی (332 هجری)- ترجمه و تلخیص "ابونصر قباوی" (522 هجری)- ویرایش ِ "امیرحسین خنجی"- نشر الکترونیکی ِ "ایران تاریخ")

 

پیران ِ جرقویه، برگزاری مراسم ِ آیینی ِ ویژه ای را در محل ِ آتشگاه ِ دستگرد در یاد دارند که اینک متأسفانه از میان رفته است.

«روز سوم ِ نوروز، مردم روستاهای ِ حسن آباد، خارا، دستگرد و کمال آباد با خانواده های خود به آتشگاه گرکویه می رفتند. در پیرامون ِ آتشگاه و چشمه ی دستگرد، زنان و دختران ِ جوان با پیراهن های ِ رنگارنگ و نو دوخته همراه با خواندن ِ سرود ِ "آلاله ی کوچک" به پایکوبی می پرداختند و همزمان با آنان مردان و پسران ِ جوان نیز به ورزش های چوگان، سوارکاری و کشتی سرگرم می شدند. خواندن ِ ترانه ی "آلاله ی کوچک" همراه با پاشیدن ِ آب به یکدیگر بوده است. از ویژگی های ِ این جشن ِ آیینی، آشنایی ِ پسران و دختران ِ دم بخت با یکدیگر بوده است که سرانجام به خواستگاری می انجامید. متأسفانه از سرود ِ "آلاله ی کوچک" چیز ِ چندانی در یادها نمانده است.»
(نک: "گرکویه، سرزمینی ناشناخته بر کران ِ کویر"- همان- ص 574)

روز ِ سوم ِ نوروز، که این گردهم آیی دختران و پسران ِ جوان در جشن ِ جوار آتشگاه باشد، برای ما دربر دارنده ی معنایی خاص است. در "خُرده اوستا" در بخش ِ "سیروزه ی کوچک"، روز ِ سوم هر ماه، "اردیبهشت روز" باشد که در آن نماز "ایریَمَن ایشیَه" خوانند:

«روز اردیبهشت، زیباترین ِ [امشاسپندان]، نماز ِ "ایریَمَن ایشیَه" توانای ِ مزدا داده ...»
(اَوستا، کهن ترین سرودهای ایرانیان- گزارش جلیل دوستخواه- نشر مروارید- تهران 1370- ص 629)

نیایش یا نماز ِ "ایریَمَن ایشیَه" یک سروده ی اَوستایی بر وزن ِ گاثاهای زرتشت است و "ایریمن" ایزد دوستی و پیوند است و امروزه این نیایش در خطبه ی عروسی ِ پارسیانِ هند خوانده می شود.
(اَوستا- همان – ص 939)

و در این روز (اردیبهشت روز) توصیه شده است که بهدینان به "آتشگاه" روند:

[اندرز انوشه روان آذرباد مارسپندان]
«هرمزد روز، می خور و خرم باش. بهمن روز، لباس و جامه ی نو پوش. اردیبهشت روز به آتشگاه شو.»
(متن های پهلوی- همان- ص 82)

این آیین ِ جشن سالیانه ی مردم در محل ِ آتشگاه و شادی  ِ دختران و زنان جوان را حکیم "نظامی گنجه ای" در "شرفنامه" ی خود آورده است، آنجا که سخن از «ویران کردن اسکندر آتشکده های عجم را» می آورد:

«دگر عادت آن بود که آتش پرست / همه ساله با نوعروسان نشست
به نوروز جمشید و جشن سده / که نو گشتی آیین آتشکده
ز هر سو عروسان نادیده شوی / ز خانه برون تاختندی به کوی
مغانه می لعل برداشته / به یاد مغان گردن افراشته
ز برزین دهقان و افسون زند / برآورده دودی به چرخ بلند
همه کارشان شوخی و دلبری / گه افسانه گویی گه افسونگری
فروهشته گیسو شکن در شکن / یکی پایکوب و یکی دستزن
سر سال کز گنبد تیز رو / شمار جهان را شدی روز نو
یکی روزشان بودی از کوی کاخ / به کام دل خویش میدان فراخ
جدا هر یکی بزمی آراستی / وز آنجا بسی فتنه برخاستی»
(نک: کلیات ِ خمسه- نظامی گنجه ای- انتشارات امیرکبیر- تهران- 1366-ص 971)

جمع شدن ِ سالانه ی مردم و به ویژه زنان و دختران در محل چشمه ی دستگرد ِ جرقویه و چهارتاق ِ موسوم به "آتشگاه" اش و برگزاری ِ جشن ِ آیینی ِ مذکور، بی شک دلالت بر تقدس ِ ریشه دار ِ این محل از ادوار پیشین دارد. نگارنده را بی درنگ آیینی مشابه -که متأسفانه اکنون برگزار نمی شود- در روستای ِ "جواهرده"شهرستان رامسر در استان مازندران در یاد آمد. آیینی موسوم به «جشن ِ مسجد گِلکار».

«پیش از ورود اسلام به این منطقه، در محل ِ مسجد آدینه ی فعلی روستا، آتشکده ای بوده است موسوم به "دِزگا مَزگِت". سپس "آتشکده" جای ِ خود را به "مسجد ِ آدینه" داد و مردم می گویند که این مسجد مورد عنایت ویژه ی "اهل بیت" بوده و می باشد. به خاطر احترامی که مردم برای این مسجد قائل بودند، هر سال مردم در یک روز جمعه جهت ِ خانه تکانی و تمیز کردن ِ این مسجد، از نقاط مختلف (اشکورات، جنت رودبار و روستاهای اطراف) در محل این مسجد گرد هم می آمدند و جشن می گرفتند. ابتدا شروع به تمیز کردن دیواره های خارجی ِ مسجد آدینه و اصطلاحاً گِلکاری و تجدید رنگ آن می کردند، و بعد برنامه هایی جهت جشن و شادی برگزار می شده و مردان و پسران ِ جوان در حضور زنان و دختران کشتی می گرفتند و شادی و هیجان زیادی در جمعیت ایجاد می شده و اهل هر روستا به پهلوان ِ خود می نازیده و علاوه بر این زمینه ی آشنایی و خواستگاری ِ جوانانِ دم ِ بخت فراهم می شده است.»
(آیین جشن مسجد گلکار جواهرده- تحقیق ِ کلاسی درس "اصول و مبانی معماری و شهرسازی"- مؤسسه ی آموزش عالی غیرانتفاعی رحمان رامسر- استاد راهنما: کاظمی- دانشجو: سبحان عزیزی – بهمن 1387)

چهارتاق ِ آتشگاه ِ جرقویه

فَرّ و پیروزی ِ ما ملت پیداست هنوز
کیش ِ زرتشت ز آتشکده پیداست هنوز
تخت ِ "دارا" ی ِ بلند اختر پیداست هنوز
تاق ِ کسرا به لب ِ دجله هویداست هنوز
(ابراهیم پورداوُد)

گفتیم که بنای ِ چهارتاق ِ دستگرد، که ساختمانی خشتی و موسوم به "آتشگاه"است، بر فراز تپه ای است مشرف بر چشمه ی دستگرد. موقعیت مکانی ِ این چارتاق اجازه ی تعریف ِ کاربری ِ مذهبی ِ یک آتشگاه را به آن می دهد. نمازهای سه گانه ی زرتشتیان در "مان ِ آتشان" جدا از پادیاب و طهارت نیست و پرسش و کنجکاوی ِ واقع شدن ِ این چهارتاقی در نزدیکی ِ چشمه و نامگذاری ِ شایع ِ "آتشگاه" نزد ِ مردم ِ بومی برای آن را باید با مداقه در متون زرتشتی پاسخ داد و رازگشایی نمود.

تصویر 3- نمایی ِ از چهارتاق ِ خشتی ِ موسوم به آتشگاهِ دستگرد ِ جرقویه (پیش از مرمت)
مأخذ: کتاب ِ  "گرکویه، سرزمینی ناشناخته بر کران ِ کویر"

استقرار بنای بیشترِ آتش‌خانه‌ها در نزدیکی چشمه و بستر رودخانه با گزاردن مراسم دینی ِ نیایش آتش در محوط? این بناها هماهنگ است. زرتشتیان اجازه نداشتند که پیش از پادیاب و دست‌شو (وضو)، اَوستا در دست گیرند و در برابر آتش، واج (زمزم? دعا) گویند. در «سد در» (در 50) آمده است:

«هر روز بامداد که جهت نیایش از خواب برخیزند، ... به آب شستن سه بار، چنان‌که از روی تا گوش تر شود، پس دست تا بازو سه بار به آب شستن: نخست دست راست، پس دست ِ چپ و همچنین پای راست و پای چپ شستن؛ چه هرگاه که چیزی به واج خواهند خواندن، باید دست و روی به پادیاب شسته باشند، اگر نه اَوِستا پذیرفته نباشد.»
(نک: وندیداد- گزارش ِ "هاشم رضی"- تهران- فکر روز- 1376- صص 721-722)

 

آداب نماز زرتشتیان، آنچنان که از اعمال دینی امروزی‌شان به دست می‌آید، چنین است:

«فرد مؤمن نخست با شستن غبار از رخسار و دست و پاها خود را مهیا می‌سازد؛ آن‌گاه کمربند مقدس را می‌گشاید و با گرفتن آن در دستان و در مقابل خویش، چشم بر نمادِ پارسایی، یعنی آتش، رو به درگاه آفریدگار خود می‌ایستد.»
("زرتشتیان، باورها و آداب دینی آنها"- مری بویس- ترجم? عسکر بهرامی- تهران – ققنوس- 1384- ص 58)

 

اشاراتی مشابه را در شاهنام? فردوسی می‌توان یافت؛ مانند آنجا که "کیکاووس" و "کیخسرو" بر این نهادند که به آتشگاه بروند و سر و تن و پا و دست را بشویند، و آنچنان که شیو? مرد یزدان‌پرست است، به زمزمه بر کردگار آفرین کنند (واج بخوانند) و در پیش آذر به پای باشند.

«بدو گفت مـا هم چنین با دو اسپ
بتازیم تا خان آذرگشسپ
سر و تن بشوییم با پا و دست
چنان چون بود مرد یزدان‌پرست
به زاری ابا کردگار جهـان
به زمزم کنیم آفرین نهان
بباشیم در پیش آذر به پای
مگر پاک‌یزدان بود رهنمای»
(نک: "آیین و رسمهای ایرانیان باستان بر بنیاد شاهنام? فردوسی"- علیقلی اعتماد مقدم- ادار? کل نگارش وزارت فرهنگ و هنر- 2535، ج ?- ص 603)


در متون ِ پهلوی نیز این تأکیدات وجود دارد:

[سخنی چند از آذرباد مارسپندان]
«هر روز سه بار به "مان ِ آتشان" (آتشخانه) روید و آتش نیایش کنید. چه او که بیشتر به "مان ِ آتشان" رود و آتش نیایش بیش کند، پس او را خواسته و اهلایی بیشتر بخشند.»
(متن های پهلوی- گردآوری ِ جاماسب جی دستور منوچهر جی جاماسب آسانا- ترجمه ی سعید عریان- سازمان میراث فرهنگی کشور- 1382- ص 149)

[اندرز دستوران به بهدینان]
«مردمان را هر روز به اوشبام سه دروج پیش آید چون ناپاکی، کاهلی و بی ایمانی. در دین گفته شده است که هرگاه پیش از آنکه خورشید برآید، دست را با گمیز گاوان بشویید و پس از آن با آب بشویید، دروج ناپاکی زده شود و برای روان آنگونه سودمند است چونان که آنرا به برشنوم شسته ای. و هرگاه به "مان ِ آتشان" شوید و "آتش نیایش" کنید، دروج کاهلی زده شود ...»
(متن های پهلوی- همان- ص131)

[اندرز دانایان به مزدیسنان / اندرز هرمزد و امشاسپندان]
«به اوشهنگاه، برایستید ای مردمان ِ مرگمند، به آیین، دست و روی به گمیز ِ گوسفندان شویید و سپس به آب پاک شویید و به آیین، جامه ی پاک پوشیده و به نیرنگ ِ دین ِ مزدیسنان، کمربند مقدس بندید ...»
(متن های پهلوی- همان- ص71)

در نیم‌فرسخی غرب قری? تَنگ‌کَرَم، در شهرستان فسا در استان فارس، تالاب میان دو کوه تودج و خرمن‌کوه را قُنب یا خُنب آتشکده می‌نامند. این نام‌گذاری بی‌تردید به علت مجاورت این چشمه با معبد و آتشکده‌ای در پای این دو کوه بوده، که اکنون اثری از آن برجای نمانده است. همچنین است آتشگاه سرابِ ذهاب، در شهرستان سرپل ذهاب کرمانشاه (در این منطقه به چشمه های جوشنده از پای ِ کوه های صخره ای، "سراب" می گویند).

البته شیوه ی معماری ِ چارتاق ِ خشتی ِ دستگرد ِ جرقویه، به ویژه قوس ِ تاق های ِ آن گواه ِ بسنده ای است بر ساختِ آن در عهد ِ اسلامی. ولی این حقیر را عقیده بر این است که این چارتاق، پیش از عهد اسلامی با کاربری ِ مذهبی و آیینی ِ زرتشتی در همین محل برپا بوده و در عهد اسلامی مرمتهای ِ پیاپی چهره اش را عوض کرده است.

در تأییدِ تقدس این مکان به عهد اسلامی، این نکته قابل توجه است که در کنار ِ چارتاق، بنای ِ مسجد گونه ای است که مردم ِ بومی آنرا "جا پا حضرت" یا "قدمگاه" می گویند و معتقدند که محل عبور ِ یک شخصیت ِ عرفانی بوده و از برکت ِ وجود او چشمه در این مکان جاری شده است.

تصویر 4- عکسی از چشمه، چهارتاق، و قدمگاه ِ دستگرد ِ جرقویه
(چهارتاقی ِ موسوم به "آتشگاه" در گوشه ی سمت ِ راست ِ عکس و مشرف به چشمه است و این عکس، وضعیت ِ آنرا پس از مرمتهای ِ اخیر نشان می دهد)
عکس از: سید حسن فاطمی (آرشیو  ِ شخصی)

مانند ِ این باور را با شباهت ِ بسیار در محل ِ مشهور به "قدمگاه" در نیشابور داریم. "قدمگاه" ِ نیشابور، مکانی مقدس است با سابقه ای طولانی. باور ِ عام بر این است که امام رضا (ع) طی ِ سفر خود از مدینه به مرو، در این مکان توقفی داشته اند و چون خواستند با خاک تیمم کنند، آبی جاری پدید آمد. صورت ِ کنونی ِ این مکان، باغی مصفّا ست با یک بقعه ی هشت ضلعی در مرکز باغ، که در ضلع شرقی ِ آن یک "چهارتاق" ِ کوچک قرار دارد که از چشمه ای جوشان حفاظت می کند. روایت است که آب آن هنگام ِ وضوی حضرت رضا (ع) جوشیده و جاری گردیده است و به میمنت آن را "چشمه حضرتی" می نامند.
(نک: آشنایی با باغ قدمگاه نیشابور- فاطمه حیدری و هما ایرانی بهبهانی- تارنمای مؤسسه ی همشهری –همشهری ONLINE- 10 مهر 88)

برخی از پژوهشگران، مکان ِ فعلی ِ قدمگاه ِ نیشابور را یک مکان ِ مذهبی ِ تقدیس شده ی زرتشتی می دانند، که در عهد ِ اسلامی به گونه ای دیگر همچنان تقدّس خود را حفظ نموده است:

الگوی باغ قدمگاه را شاید بتوان با الگوی آتشکده ها و چهارطاقی های خارج از فضاهای شهری در دوران قبل از اسلام مقایسه کرد. فضای مقدس نگهداری آتش، در زیر یک چهارطاقی و مشرف به جاده ای اصلی که فضای اطراف آن کاملاً باز است، قرار داشته است. در باغ قدمگاه، چشمه جایگزین ِ آتش می شود و زیر ِ چهارطاقی قرار می گیرد. همانگونه که بسیاری از آتشکده ها با تبدیل به بنای مساجد، موقعیت مکانی و تقدس خود را حفظ کرده اند.
(نک: باغ و مجموعه ی قدمگاه؛ باغ ایرانی، حکمت کهن منظر جدید- بهروز پاکدامن- موزه هنرهای معاصر- تهران- 1383)

نگارنده در اینجا، نظر به مباحث ِ مطروحه تا کنون، به ارائه ی دو نمونه از بناهای ِ چهارتاقی عهد ساسانی پرداخته، و این مطالعه ی تطبیقی را زمینه ساز ِ نتیجه گیری ِ نهایی ِ خود می سازد:

الف) دژ، آتشگاه و چهارتاق ِ نخلک:

نام ِ "نخلک" بی درنگ یادآور معادن ِ سرب ِ غنی، و نخستین کارخانه ی فرآوری مواد معدنی ایران است؛ منطقه ای در بخش ِ "انارک" (31 کیلومتری شمال شرقی ِ انارک) و 120 کیلومتری شمال شرقی ِ شهر نایین در منطقه ی کویری ِ استان اصفهان.

در اینجا، یک چهارتاق ِ "آتشگاه" از عهد ساسانی همچنان استوار و پابرجا مانده است.

تصویر 5- نمایی ِ از چهارتاقی ِ نخلک
عکس از: آرشیو سازمان میراث فرهنگی استان اصفهان

«... هرچند که امروزه دیوارهای شمال غربی و شمال ِ شرقی ِ این چهارتاقی باز است، ولی آثار پی ها در زیر این دو قوس و نیز بخشی از تیغه ی قوس ِ جنوب شرقی، و باز وجود ِ پی دیوار قوس ِ جنوب غربی نشان می دهند که این چهارتاقی در اصل محصور بوده است. به این معنی که این مکان "آتشگاهی" بوده که در آن آتش مقدس، محفوظ از آلودگی و چشم ِ نامحرم زنده نگهداشته می شده است. در قوس ِ جنوب ِ شرقی، بخش بزرگی از تیغه ای که داخل ِ قوس ساخته بوده اند، بجا مانده است. به علت ِ آسیبی که دیوارهای شمال غربی و شمال شرقی دیده اند، نمی توان امروزه تشخیص داد که این دیوارها به بیرون باز می شده اند یا نه. چهار دیواری (تیغه ای) که قوس ها را پر کرده اند، تعمیر یا تکمیل بعدی نبوده است. علت اصلی فرو ریختن ِ دیوار (تیغه) های ِ درون ِ قوس ها ممکن است این باشد که ابتدا قوس زده شده، سپس بخش ِ بالایی ِ دیوار چیده شده است. اکنون در سمت ِ جنوب ِ شرقی، مشاهده می شود که بقایای ِ دیوار ِ درون ِ قوس، از بالا به پایین ترک خورده است و ممکن است به زودی فرو ریزد.

تصویر 6- پلانِ چهارتاقی ِ آتشگاه ِ نخلک (ترسیم در سال 1971 میلادی)- مدخل ِ این آتشگاه در دیوار ِ فرو ریخته ی قوس ِجنوب ِ شرقی با یک خط افقی نشان داده شده است.
مأخذ: مقاله ی  "دژ، آتشگاه و چهارطاق نخلک؛ بقایایی از یک آبادی معدنچیان ِ دوره ی ساسانی"

این چهارتاقی از سنگ لاشه ساخته شده، و طول هر ضلع ِ پلان ِ مربعی ِ آن، 8/8 متر است. در اصل، داخل و خارج بنا را با گل و آهک روکش کرده بودند. قسمت اعظم این پوشش در دیوارهای خارجی در نتیجه ی نفوذ عوامل جوی، تجزیه شده و فرو ریخته است، ولی پوشش ِ داخلی ِ دیوارها هنوز برجاست.

خصوصیت ِ دیگری که در این بنا دیده می شود، وجود مجموعاً هشت تاقچه (تاقنما) در سطوح ِ داخلی ِ چهار جرز و ستونِ است. ارتفاع ِ کف ِ هرتاقنما از کف ِ بنا، 65 سانتیمتر و ارتفاع ِ کف ِ تاقنما تا رأس ِ آن 90 سانتیمتر است. عرض ِ هر تاقنما 60 سانتیمتر و عمق آن 25 سانتیمتر است. سطح ِ داخلی ِ تاقنماها نیز مانند ِ تمام قسمت های داخلی بنا، در اصل پوششی از گل و آهک داشته است. تاقچه هایی شبیه به این در بنای ِ مضاعف ِ "تنگ ِ چک چک" دیده می شود. جالب اینکه در آنجا نیز در آتشگاه، تاقچه هایی به عمق 45 سانتیمتر در دیوار موجود است.

 

تصویر 7- نمای ِ قوس ِ جنوب ِ شرقی ِ آتشگاهِ نخلک، که مدخل ِ آتشگاه در دیوار ِ فرو ریخته ی آن مشخص است.
عکس از: آرشیو سازمان میراث فرهنگی استان اصفهان

تصویر 8- نمای ِ دیگری از چهارتاقی ِ نخلک، که در آن بقایای ِ دیوار ِ فرو ریخته ی قوس ِ جنوب غربی در پس ِ قوس ِ گشاده ی روبرو دیده می شود.
عکس از: آرشیو سازمان میراث فرهنگی استان اصفهان

تصویر 9- نمای ِ تاقچه های سطوح ِ داخلی ِ جرزهای ِ دو چهارتاقی (عکس راست: چهارتاقی ِ دستگرد ِ جرقویه پس از مرمت/ عکس چپ: چهارتاقی ِ نخلک).
عکسها از: آرشیو سازمان میراث فرهنگی استان اصفهان، و آرشیو شخصی ِ سید حسن فاطمی

 در جوار ِ آتشگاه، اثری از ساختمان های دیگر به چشم نمی خورد. البته این نکته با در نظر گرفتن ِ اینکه بنا عبادتگاهی بوده است تعجب انگیز نیست. آتشگاه ِ مذکور، تقریباً در 30 متری مدخل ِ دژی قرار دارد. اضلاع ِ پلان ِ دژ، به طول تقریبی 45 × 40 متر است. دژ بر تپه ی سنگلاخ ِ کشیده ای قرار دارد که در سمت های شمال غربی و جنوب شرقی به دو بستر عمیق ِ رودخانه ی خشکی محدود می گردد. مسیر نامنظم این نهرهای خشک، باعث شده است که پلان ِ دژ تا اندازه ای به شکل ذوزنقه درآید.

در چهار گوشه ی دژ، برجهای سه ربعی (سه ربع از بدنه ی آن از دیوار آزاد است) وجود داشته، ولی اینک به شدت آسیب دیده است. دیوارهای دژ را نیز مانند ِ دیوارهای ِ آتشگاه، از سنگ ِ لاشه ساخته اند. عرض ِ دروازه ی دژ کمی بیش از 2 متر است و دو برج ِ پیش آمده در طرفین ِ خود دارد.

همراه: 09111942359


88/9/2::: 7:27 ع
نظر()