سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] کارها چنان رام تقدیر است که گاه مرگ در تدبیر است . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
محمود صادقی ، حسن فاطمی (محمود) ، حسین شفیعی (مسیب) ، حسن صادقی (طاهر) ، ابوالحسن صادقی (علی) ، علی رضا صادقی (حسین) ، علی طباطبایی (محسن) ، نادر منصوری (علی) ، شهربانو فاطمی (مرتضی) ، حسن منصوری (تقی) ، حمید رضا طیبی ، علی صادقی (ابوالفضل) ، حسین جمشیدی (علی) ، مولود جهانگیری ، غلام حسین صادقی (محمد) ، محمد رضا ابراهیمی ، حسین مهروی ، عبدالجواد صادقی (حسین) ، علی صادقی (اسماعیل) ، غلام رضا فاطمی مجاهد ، علی صادقی (گنگی) ، الهی ، عیسی مسترحمی ، محمود صادقی (حسن) ، حسین علی شفیعی (علی) ، حسن صادقی (تراب) ، حسن قیصری (حسین) ، عباس علی صادقی (غلام حسین) ، رضا فاطمی (حسن خان) ، شهرداری حسن آباد جرقویه ، حمید رضا جمشیدی (نادر) ، جواد طباطبایی (محسن) ، غلام حسین منصوری ، مسعود صادقی (علی) ، هدایت الله مسترحمی ، محمود طباطبایی نژاد ، محمد صادقی (حسین) ، محمد علی قیصری (حسین) ، غلام حسین جمشیدی (محمد زینل) ، حمید فاطمی (حسن) ، حسن صادقی ، علی صادقی - اسماعیل ، علی جمشیدی (حسین) ، علی جمشیدی (محمد حسن) ، رضا فاطمی (مهدی) ، سعید فاطمی (عیسی) ، سید علی طباطبائی ، رحمت الله جمشیدی ، رسول صادقی (محمود) ، عباس سعادت (رضا) ، عباس صادقی ، عباس صادقی (حسین) ، ابراهیم جمشیدی ، ابراهیم شفیعی ، اشرف جمشیدی (محمدرضا) ، حسن صادقی (خدابخش) ، جواد صادقی ، جواد مفرد کهلان ، حسن صادقی (محمود) ، محمد شفیعی (اسماعیل) ، محمد رضا شفیعی ، مجید صادقی (رضا) ، مجید فاطمی (شجاع) ، محمود فاطمی (مرتضی) ، علی طباطیایی (محسن) ، علی فاطمی (شجاع) ، علی منصوری (محمد) ، غلام حسین جمشیدی ، علی ضیایی ، غلام رضا جمشیدی (حسن) ، غلام رضا شفیعی ، غلام رضا قیصری ، فاطمه فاطمی (رضا) ، مجمع فرهنگی اسلامی رشد اندیشه حسن آباد جرقویه ، مجمع فرهنگی اسلامی رشد اندیشه شهر حسن آباد ، محمود فاطمی (یدالله) ، مرتضی صادقی (محمد) ، مسعود صادقی ، محمد قیصری ، محمد طیبی ، محسن فاطمی (عبدالله) ، محمد پایدار ، محمد تقی منصوری ، محمد سعادت ، وبلاگ حسن آبادیها ، یحیی آزادی (محمد علی) ، مصطفی جمشیدی ، مصطفی فاطمی (اکبر) ، منبع : وبلاگ حسن آبادیها ، مهدی جمشیدی ، موسسه فرهنگی هنری قرآن وعترت ، موسسه فرهنگی هنری قرآن وعترت حسن آباد ، موسسه قرآن وعترت حسن آباد ، موسسه ی فرهنگی هنری قرآن وعترت حسن آباد ، حسن طاهر ، حسن صادقی (محمد) ، حسین منصوری (رضا) ، حسن قیصری (محمد) ، اشرف فاطمی (عیسی) ، اصغر طیبی ، اصغر فاطمی (حسین) ، اعظم فاطمی (رضا) ، ابوالفضل صادقی (علی محمد) ، احمد جمشیدی ، احمد سعادت (محمد) ، احمد شفیعی (محمد) ، احمد صادقی (رضا) ، ابوالحسن صادقی ، جواد فاطمی (محمود) ، باقر جعفرزاده ، پایگاه شهید رجائی ، پریسا قنبری ، شهرداری حسن آبادجرقویه ، طاهره فاطمی (محمد) ، داود صادقی ، دبیرستان شهید مطهری حسن آباد ، عبدالحمید شفیعی ، عباس علی منصوری ، عباسعلی قیصری ، عبد الحمید شفیعی ، علی صادقی (رضا) ، علی رضا طباطبایی (محسن) ، علی رضا محمدی کمال آبادی ، علی رضا منصوری (محمد رضا) ، علی شفیعی نیک آبادی ، علی شفیعی نیک آبادی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4512
بازدید دیروز :4445
کل بازدید :2873266
تعداد کل یاداشته ها : 1327
103/2/10
5:48 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
محمود صادقی[143]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
به سوی فردا قائم رایانه دارالقرآن الکریم آسمان شهر سلام وبلاگ گفتگو با زرتشتیان •°•°•دختـــــــــــرونه هـــای خاص مــــــــــــن•°•°• حافظه برتر ایران وجهان *علیرضا محمدی کمال آباد موسسه فرهنگی قرآن و عترت هم اندیشی دینی سارا احمدی ashegh وبلاگ گروهیِ تَیسیر محقق دانشگاه ارمغان تنهایی افق سرباز حریم ولایت جیغ بنفش در ساعت 25 .:شاه تورنیوز:. ܓ✿ دنـیــــای مـــــــن Hunter حسن آبادی ها استخدامی ها تینا!!!! عرفان وادب وبلاگ شخصی مرتضی صادقی جامع ترین وبلاگ خبری هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه خاطرات یک حسن‏ آبادی آرایشگاه بانوان شهر حسن آباد گل آتیمیس موسسه خیریه امام حسن مجتبی(ع) شهرداری و شورای شهر حسن آباد طایفه آقاربیع کلبه آفتاب ثقلین دانشگاه پیام نور پاتوق بچه های شهرکی سکوت دل مجموعه فرهنگی اباصالح(ع) نماز دبیرستان شهید مطهری مجموعه فرهنگی صادق آل محمد(ص) خبری امروز سایت گفتگو با زرتشتیان سیان جرقویه کتابخانه حسن آباد گیاه پزشک جوان طلاب جوان حسن آباد شهر ورزنه گوناگون بازرگانی شفیعی سوله رهروان ولایت دوست خوب درمان تضمینی زانودرد صدای باز (خوانندگان ایرانی ) پر چم های سیاه شرق هیات چهارده معصوم حسن آبادیهای مقیم اصفه تجلی طاها پدیده معماری پاراگراف عاشقانه هیات حضرت علی اصغر حسن آباد(دوازده امام ) جایی برای خنده وشادی و تفریح فروشگاه اینترنتی خرید ساعت وب سایت دکتر کامران ونیره اخوان روستای اصفهانکلاته

آتشگاه جرقویه (2)


پژوهش و گزارش : یاغش کاظمی
(عضو هیأت علمی ِ گروه ِ هنر و معماری دانشگاه آزاد رامسر)
www.savepasargad.com

تصویر 10- پلانِ دژ ِ نخلک (ترسیم در سال 1971 میلادی)
مأخذ: مقاله ی  "دژ، آتشگاه و چهارطاق نخلک؛ بقایایی از یک آبادی معدنچیان ِ دوره ی ساسانی"

علت ِ ساخت ِ این دژ و چهارتاقی ِ آتشگاه اش را در این بیابان دور افتاده باید در معادن ِ بسیار غنی ِ سرب ِ نخلک جستجو نمود. در زمان ساسانیان، ظاهراً نقره که همراه ِ سرب یافت می شود، تنها علت تأسیس معدن در اینجا بوده است. مسکن ِ معدنچیان ِ زیادی در نزدیکی ِ همین محل بوده است و چهارتاق ِ آتشگاه برای عبادت ِ روزانه ی این معدنچیان و عوامل دولتی برپا شده است. بنای دژ نیز برای حفظ محصول ارزشمند این معدن بوده است. لزوم انبار کردن فلز قیمتی در کناره ی کویر وسیعی که با وجود تسلط کامل ِ حکومت، از امنیت مطلق برخوردار نمی بوده، تأسیس دژ و گماردن سربازان را توجیه می کند.

بر اساس ِ بسیاری از مشخصات فنی ِ معماری، می توان این "آتشگاه" و "دژ" را با احتمال ِ نزدیک به یقین متعلق به دوره ی ساسانی دانست. ضمن ِ بررسی ِ ساختمان ِ دروازه ی دژ، در دیوار آن، بقایای دو تکه چوب به دست آمد. یکی از این دو تکه چوب به مؤسسه ی دانشگاهی ِ بن فرستاده شد تا با استفاده از شیوه ی سنجش ِ کربن ِ رادیواکتیو، سن آنرا تعیین کنند. نمونه برداری در سال 1971 میلادی انجام شد و سن ِ آن 20 ± 1820 سال تعیین شد. با اتکا به این گزارش، دژ و آتشگاه در حدود اواسط قرن دوم میلادی بنا شده اند، در حالیکه می دانیم قدرت گرفتن ِ حکومت ِ ساسانی حداقل از 100 سال ِ بعد اش بوده است. جهت ِ توجیه ِ این تناقض باید در نظر داشت که کربن ِ رادیو اکتیو سنجیده شده در این روش، معرف زمانی ست که این عنصر در بافت گیاه تثبیت شده و زمان قطع درخت و استفاده از این چوب در بنای ِ دژ، با آن یکی نیست.»
(نک: "دژ، آتشگاه و چهارطاق نخلک؛ بقایایی از یک آبادی معدنچیان ِ دوره ی ساسانی"- نوشته ی "اولریش و. هالی یر" در مجموعه مقالات ِ "گزارشهای باستانشناسی در ایران؛ تألیف ِ هیئت باستانشناسی آلمانی"- ترجمه ی "سروش حبیبی"- بنگاه ترجمه و نشر کتاب- تهران، 1354- صص 403-440)

تصویر 11- نمای ِ دروازه ی دژ ِ نخلک از خارج.
عکس از: آرشیو سازمان میراث فرهنگی استان اصفهان

ب) چهارتاق و آتشگاه ِ قصر ِ دختر

نگارنده پیش از این به اجمال طی ِ مقاله ی «مهرین ِ اصفهان، آتشگاهی در باغ» (منتشره در فصلنامه ی گلستان هنر، شماره ی 11، بهار 1387) ، و متعاقب ِ آن در گفت و گویی مفصل با پایگاه اینترنتی ِ «کمیته ی بین المللی نجات دشت ِ پاسارگاد» (منتشره در نشانی ِ https://savepasa.ipower.com/2009-Feb/chartaghi.htm ) به ساختمان ِ چهارتاقی و آتشگاه ِ "قصر دختر" اشاره نموده و بررسی و مطالعه ی این مجموعه را جهت ِ یافتن ِ حلقه ی گمشده در تعریف ِ کاربری ِ چهارتاقی های مجرد عهد ساسانی ضروری دانسته است.

این مجموعه در واقع از معدود نمونه های سالم برجا مانده از یک "چهارتاقی ِ مجرد، با اتاق بسته و سرپوشیده ی نگهداری آتش در مجاورش" است که در جنوب ِ بخش ِ "رستاق" از شهرستانِ "داراب" ِ فارس در تنگه ای موسوم به "تنگ چک چک" واقع شده است.

فاصله ی "چهارتاق" با ساختمان ِ مجاورش، 47 متر است. هر دو ساختمان به شیوه ی معماری ِ ساسانی، از سنگ لاشه و ملاط ِ گچ و آهک بنا شده اند. "لویی واندنبرگ" در کتاب «باستانشناسی ایران باستان» ضمن ِ شرحی درباره ی این مجموعه، برداشتی مقبول بر پایه ی توصیفات ِ شرع ِ زرتشتی و شواهد باستانشناختی ِ عهد ساسانی جهت ِ کاربری ِ ساختمان های دوگانه ی ذکر شده ارائه می دهد:

«بنای اولی، چهارطاقی‌یی است که محراب آتش بوده، و بنای دوم بنایی تاریک و بسته بوده که در آنجا از آتش محافظت می‌کردند و فقط روحانیان به آن دسترسی داشته اند.»
(نک: باستانشناسی ایران باستان- تألیف ِ "لویی واندنبرگ"- ترجمه ی "عیسی بهنام"- انتشارات دانشگاه تهران- 1379- ص 20)

نگارنده نیز با تأیید ِ این برداشت، توجه به نام ِ «قصر دختر» دارد، و این نام را با توجه به بستر رودخان? فصلی که در نزدیکی این چهارتاقی دیده می‌شود، یادآور کارکرد آیینی ِ مجموعه در پیوند با آناهیتا (ایزد بانوی ِ آبهای ِ روان در اَوستا) می داند. از کنار این اثر دو رودخانه می گذرد که معمولاً در زمان بارندگی پر آبند.

بر بالای ِ کوه ِ مشرف بر مجموعه نیز بقایای یک برج ِ دیدبانی دیده می شود که تأکیدی است بر حفاظت دقیق از مجموعه ی آتشگاه و تنها راه منتهی به آن در تنگه.

نگارنده، در مصاحبه ی مورد ِ اشاره با پایگاه اینترنتی ِ «کمیته ی بین المللی نجات دشت ِ پاسارگاد»، شواهد بسیاری از "شاهنامه" ی "فردوسی" جهتِ انطباق فرم معماری ِ "چهارطاقی" با یک مکان مذهبی نمونه آورد، و یادآور شد که "گنبد ِ آذر" و "گنبد" بر روی "آذر" افراختن در اشعار شاهنامه، کنایه از گنبد ِ چهارتاق ِ آتشگاه ها است.

حقیر را چندی پیش، کتابی از "مارسل بریون" ِ فرانسوی در نظر افتاد؛ کتابی در ذکر ِ جهانگشایی هایِ "تیمور ِ لنگ". به استناد ِ مقدمه ی مترجم، "بریون" تألیف خود را از روی ِ "ظفرنامه" ی "شرف الدین علی یزدی" و یک نسخه ی دستنویس ِ منحصر به فرد از همان عهد که بعدها به تصرف ِ "جعفر پاشا" حکمران ِ یمن در دوره ی امپراتوری ِ عثمانی درآمده بود، نگاشته است. تحقیق ِ درستی ِ ادعای ِ مترجم در اینجا منظور نیست، بلکه آنچه در فصل 22 این کتاب (قتل ِ شیخ عمر در فارس) در شرح ِ یک آتشگاه ِ روشن به عهد ِ تیمور در استان ِ فارس آمده است، روشنگر ِ بحث خواهد بود:

«... از یکی از تپه ها ستونی از دود بر آسمان می رفت. از اسیران پرسیدم آن دود از چیست؟ جواب دادند که از "آتشکده" برمی خیزد. پرسیدم وضع آتشکده چگونه است؟ گفتند که آتشکده دارای یک متولی و 30 خادم است و هر روز دو تن از خدام در آنجا کشیک می دهند تا آتش خاموش نشود... اسیران گفتند هر سال، هفت روز جشن می گیریم و در آن هفت روز، سکنه ی شهر به آتشکده می آیند و هر یک زکات ِ خود را به متولی ِ آتشکده می پردازند و خدام آتشگاه تا عید نوروز ِ دیگر از آن درآمد اعاشه می نمایند...

به سوی ِ "آتشگاه" رفتیم و مشاهده نمودم که در مدخل ِ "آتشکده" چند نفر که لباس کبود رنگ دربر دارند، ایستاده اند. گفتند ما خدام اینجا هستیم. به ریش سفید ِ آنها گفتم که می خواهم آتش ِ شما را ببینم. او گفت دیدن ِ آتش مانعی ندارد ولی به آن خیلی نزدیک مشو که نفس ِ تو به آتش نخورد. من قدم به "آتشگاه" نهادم، آنجا بنایی بود محقر، و اتاقی داشت که گنبدی بالای آن بنا کرده بودند و بالای ِ گنبد سوراخی بود که دود از آن خارج می شد. زیر ِ گنبد روی کف ِ زمین، یک محفظه ی آهنی بزرگ مانند ِ منقل با سوراخ های متعدد به نظر می رسید و در آن آتش می سوخت...»
(نک: منم تیمور جهانگشا- مارسل بریون- ترجمه ذبیح الله منصوری- انتشارات بهزاد- تهران- 1385-صص 409-413)

به فرض ِ صحت و درستی ِ تذکره ی آتشگاه ِ فوق الذکر و قبولِ واقع بودن ِ یک ساختمان ِ گنبدی شکل ِ محقر به شکل ِ یک چهارتاق ِ بسته بر روی یک تپه در حاشیه ی یک شهر، به منزله ی یک "آتشگاه" در عهد ِ تیمور، آیا وارثان ِ قدیم ِ دیانتِ زرتشتی به عهد ِ ساسانی نیز همینگونه "آتشگاه" می ساختند؟ در پاسخ، توصیف ِ "آتشکده ی آذرخورا" در فارس به عهد ِ "پیروز" ِ ساسانی از کتاب ِ "آثارالباقیه" ی "ابوریحان بیرونی" راهگشا خواهد بود (قیاس کنید نام ِ "آذرخورا" را با نام ِ روستای ِ "آذرخواران" در جرقویه):

«... سپس "فیروز" به آتشکده ی "آذرخورا" که در فارس است رفت و در آنجا نماز خواند و سجده کرد ... سپس به کانون ِ آتش رفت و دید که نگهبانان ِ آتشکده و هرابده (هیربدان) بر سر ِ کانون ایستاده اند و چنانکه باید از پادشاهان تواضع کنند و سلام بدهند نسبت به او ننمودند. فیروز به سوی آتش برگشت و دست و بازوی ِ خود را حوالی آتش گردانید و سه مرتبه شعله را به سینه ی خود گذاشت مانند ِ دوستی که دوست ِ خود را به سینه می چسباند و شعله ی آتش به ریش ِ او گرفت ولی نسوزانید ... سپس فیروز از کانون بیرون آمد و از قبه ی آتشکده بیرون شد ...»
(نک: آثارالباقیه، ابوریحان بیرونی، ترجمه ی اکبر داناسرشت، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1386، ص354)

در اینجا نیز سخن از محلی به عنوان ِ "کانون آتش" می شود در زیر ِ یک "قبه" یا "گنبد". از فحوای ِ کلام روشن می شود که محل ِ نمازگزاری و سجده ی شاه در بدو ِ ورود به "آتشکده" جدا از "کانون ِ آتش" است که بعداً به دیدن ِ آن می رود. روشن می شود که محل ِ "کانون" باید بر روی بلندی یا تپه ای بوده باشد، تنها با این تعبیر است که جمله ی «دید که نگهبانان ِ آتشکده و هرابده (هیربدان) بر سر ِ کانون ایستاده اند» معنای ِ درست می دهد و البته روشن می شود که "کانونِ آتش" گشاده و باز بوده است و افراد ایستاده در آنجا دیده می شدند. "پیروز" البته شاهی مؤمن و معتقد بوده است، چطور می توانیم بپذیریم که او اینطور راحت، بدون ِ مخالفت ِ موبدان، آتشبازی کند و حتی آتش به ریش اش بگیرد، ولی قرن ها بعد، امیر تیمور توسط ِ هیربدان از زیاد نزدیک شدن به آتش ِ مقدس منع شود به این دلیل که «نفس اش به آتش نخورد».

بی شک این توصیفات در تأیید ِ برداشتِ "واندنبرگ" از کاربری ِ ساختمانهای ِ دوگانه ی آتشکده ی "قصر ِ دختر" است: یک ساختمان و چهارتاقِ محفوظ و پوشیده ی نگهداری ِ آتش ِ اصلی که هیچکس جز موبدان - و آنهم با رعایتِ طهارت و آداب ِ کامل و استفاده از "پنام" و پوششی بر روی دهان و بینی که نفسشان آتش ِ مقدس را نیالاید- اجازه ی دسترسی به آنرا نداشتند؛ و دوم، یک چهارتاقِ گشوده به منزله ی "محراب" یا "کانونِ آتش" که اخگر ِ خود را از آتش ِ اصلی گرفته، ولی منعی ندارد که مؤمنین (اعم از "نگهبان" و "هیربد" و "شاه") به آن نزدیک شوند و نیایشی بخوانند.

 

تصویر 12- نمایی از مجموعه ی ساختمانی ِ آتشکده ی "قصر دختر" در تنگ ِ "چک چک"
(در جلوی ِ تصویر-دست ِ چپ، چهارتاق ِ پوشیده ی نگهداری ِ آتش ِ اصلی دیده می شود و آنسوتر-دست راست، "محراب" یا "کانونِ آتش" به صورت ِ یک چهارتاقی ِ گشاده. برج ِ دیدبانی ِ کوچکی هم بر فراز ِ کوه و مشرف بر مجموعه است.)
عکس از: علیرضا بستانی (آرشیو شخصی)

 

جمعبندی و نتیجه گیری:

نام های ِ باستانی ِ "جرقویه" و روستاهای ِ این سرزمین، وجود ِ گورستان ها و کوی های ِ موسوم به "گبری" در این منطقه، همگی دلالت بر سکونت ِ گسترده ی زرتشتیان در این ناحیه تا سده ها پس از ظهور ِ اسلام دارد. این جمعیت ِ زرتشتی که به زعم ِ ما اندک اندک و بسیار کند به اسلام گرویدند، جهت انجام مراسم عبادی و آیینی ِ خود نیاز به یک فضای ِ معماری ِ تقدیس شده داشتند. جایی که چشمه ای زلال به صورتی اعجاب انگیز از پای ِ تپه ای صخره ای در این منطقه ی کویری بجوشد، واجد ِ همه ی ارزش های آیینی –چه در شریعت زرتشتی و چه در اسلام- برای خلق ِ یک فضای ِ معماری ِ مذهبی است.

"چهارتاق" ِ موسوم به "آتشگاه" بر فراز همین تپه ی صخره ای، و بنای ِ مسجد گونه ی موسوم به "جا پا حضرت" یا "قدمگاه" در مجاورش، هرچند که در ظاهر رنگ و بویی اسلامی دارند، ولی برگزاری ِ آیین های ِ شادی ِ سالیانه ی زنان و دختران در این محل، آشکارا ماهیتی زرتشتی دارد و نه اسلامی.

برج و باروهای ِ برجا مانده ی موسوم به "دژکوه" در نزدیکی ِ این محل، علاوه بر محافظت ِ دیرپا از چهار روستای ِ مجاورش، برای ما یادآور ِ برج محافظ ِ چهارتاقیِ "قصر دختر" و دژ ِ "نخلک" است. هرچند که شیوه های معماری متفاوت است. کاریزهای ِ پای ِ دژکوه ِ جرقویه، تداعی کننده ی بستر ِ رودهای اینک خشک شده ی پای ِ دژ ِ نخلک است؛ به همان اندازه که چشمه ی دستگرد، تداعی کننده ی رودخانه ی فصلی ِ پر آب ِ مجموعه ی چهارتاق-آتشگاه ِ قصر ِ دختر است. شیوه ی جانمایی ِ تاقچه ها در جرزهای ِ چهارتاق ِ خشتی ِ دستگرد، تشابه عجیبی با همتای ِ سنگی ِ خود در "نخلک" دارد و ...

با این معانی که برشمردیم، بیراه نیست که ساختمان ِ موسوم به "جا پا حضرت" یا "قدمگاه" ِ مجاور ِ "چهارتاق"ِ خشتی ِ دستگردِ جرقویه را همان ساختمان ِ محفوظ ِ نگهداری از آتش ِ مقدس ِ زرتشتی بدانیم که به مانند ِ بناهای ِ دو گانه ی "قصر دختر"، یکی "آتشگاه" اصلی بوده باشد و دیگری "محراب و کانونِ آتش"، تا در جشن ها و مراسم  ِ آیینی، زمانی که مردم ِ روستاهای اطراف در محل ِ این چشمه و آتشکده گرد ِ هم می آمدند، "آتش" را برای کوتاه مدتی از "آتشگاه" خارج سازند و در "محراب" اش به زیر ِ چهارتاقی به نظاره ی عموم بگذارند تا شادی و شعف ِ مذهبی ِ مؤمنان فزونی گیرد.

___________________________________________

نوشته شد در روز ِ آدینه- 29 آبان 88 به خوشی ِ روز ِ نکوداشت ِ اصفهان

همراه: 09111942359


88/9/2::: 7:28 ع
نظر()