حسن صادقی
در این نوشته قصد مقایسهی تاریخچهی روستاها را نداریم بلکه به قصد دفاع از کهن بودن شهر خود، با ذکر دلایل به نقد برخی از این نظریهها خواهیم پرداخت. البته یادآوری این مطلب هم مهم است که اکثر افرادی که در بارهی تاریخچهی منطقه و حسنآباد مقاله نوشتهاند، حسنآبادی نبودهاند و گویا تنها به گفتههای دیگران اکتفا کردهاند و در شرایط کنونی تغییر بسیار سریع حسنآباد از شهر به روستا و از بین رفتن نود درصدی بافت قدیمی آن، قبول حرفهای دیگران را برای برخی آسانتر نموده است. درحالی که این تغییرات در دیگر روستاهای اطراف کمتر دیده میشود و این روستاها معمولا بکر و دستنخورده باقی ماندهاند. اما حسنآباد به خاطر مرکزیت شدن بخش و گسترش خیابانهای داخل شهری و ساخت و ساز سریع، دائم دستخوش تغییرات بوده در حالی که حسنآباد پنجاه سال پیش هیچ فرقی با دیگر روستاها نداشته بلکه به خاطر جمعیت بیشتر و مرکز بودن، زیباتر هم بوده است. هنوز بزرگترها مجموعهی بازارچه و خانههای اربابی و مسجد جامع و بافت قدیمی مرکز حسنآباد را فراموش نکردهاند.
دلایل جدید بودن حسنآباد
متأسفانه در چند سال اخیر در مقالههایی که دربارهی تاریخچهی منطقه نوشتهاند، از حسنآباد به عنوان روستایی جدید یاد کردهاند. این نویسندگان معمولا دو دلیل عمده را مبنای فرضیهی خود قرار دادهاند:
اول: نامگذاری به «حسنآباد»؛ چون حسنآباد نامی جدید و مربوط به بعد از اسلام است.
دوم: عبور قنات خارا از داخل قسمتی از حسنآباد.
پاسخ
دربارهی اسم حسنآباد در مقالهای در همین کتاب با عنوان «آیا حَسنوا (حَصنوا) همان حسنآباد است؟» مفصلا در بارهی وجه تسمیهی این شهر گفتهام اما مختصر اینکه اکثر شهرها از زمان تأسیس تاکنون و در طول تاریخ نامهای دیگری هم داشتهاند. «حصنوا» هم یکی از نامهای این شهر در گذشتههای خیلی دور بوده است. (حصن + وا)
احمد کسروی تبریزی در کتاب کاروند کسروی میگوید: کلمهی «آباد» کلمهای تازه است که در سدههای اسلام باب شده وگذاردن آن به جای «وان» و «وا» در آخر نام آبادیها نادرست است.
احمد کسروی نه حسنآبادی بود و نه به حسنآباد آمده بود. این نشان میدهد به جز حسنآباد شهرهای زیاد بودند که در تغییرات تدریجی نام آنها اینگونه تغییر یافته است و الآن پسوند «آباد» دارند.
در پاسخ به دلیل دوم قابل ذکر است که نباید قرنهای گذشته را با زمان فعلی مقایسه کنیم و اصلا در گذشته بافت شهری حسنآباد اینگونه نبوده و حسنآباد به مجموع چند قلعه یا محلهی جداگانه گفته میشده که بین آنها فاصله بوده. مثلا قلعهی محله نو یا پسلهآباد یا محلهی یخچال و دستجردوک و....
قنات روستای خارا از جایی عبور کرده که در آن زمان خانهای بین قلعهها نبوده و دیگر اینکه در گذشته قوانین و مقررات کنونی همانند بحث حریم قنات و آبادی و غیره به این سختی و حساسیت فعلی نبوده است و مردم به صورت قلعه قلعه در کنار صحراهای خود زندگی میکردند. این قلعهها و صحراها از سوی اربابان و کدخدایان اداره میشد که با توافق یا با غلبه بر دیگری میتوانستند هرکجا که میخواستند قنات یا صحرا تأسیس کند. مانند تأسیس یک صحرا توسط کدخدای حسنآباد در رامشه.
پس این اربابان و کدخدایان بودند که صاحباختیار زمان خود و همهکاره بودند و از مسیر دلخواه و نزدیکتر قنات را عبور میدادند.
مثال دیگر: در زمان یکی از کدخدایان حسنآباد، ایشان مسیر یکی از قناتها را آنقدر پیچ و تاب داده تا این قنات را از محلهی اربابیها عبور دهد و همهی خانههای آنها از نعمت آب روان برخوردار باشند. هنوز هم در بعضی از این خانهها قنات عبور میکند. پس مسیر قنات هم نمی تواند ملاک باشد.
دلایلی بر کهن بودن حسنآباد
گذشت که هدف از این بحث مقایسهی روستاها با یکدیگر نیست؛ زیرا هنوز مدرک یا سند معتبری ارایه نشده تا نشان دهد فلان روستا در این قرن به وجود آمده و فلان روستا در قرن دیگر.
میدانیم علاوه بر شهر حسنآباد مالکیت تعدادی از قناتها و صحراهای اطراف هم در دست حسنآبادیها است. البته نه مالکیتی که جدیدا به دست آمده باشد بلکه در مورد برخی از آنها اسناد خیلی قدیمی وجود دارد. اگر مردم حسنآباد دیرتر پای به این منطقه گذاشته بودند حتما سهم آنها کمتر از اینها میبود. به عنوان مثال چشمهی شیدان که در چند متری چشمهی بزرگ واقع شده مربوط به صحرای حسنآبادیها است (شیدان) در حالی که این چشمه تأثیر منفی بر آبدهی چشمهی بزرگ خواهد داشت و هرگز کسی اجازه نمیداد در یک منقطهی کویری که آب اینقدر باارزش است بگذارند یک قوم تازهوارد از این چشمه استفاده نماید.
خود چشمهی بزرگ که هنوز هم صحرای حسنآباد از آن سهم دارد. در صورت جدید بودن حسنآباد چه کسی به آنها اجازه میداد آب چشمه را سه چهار کیلومتر دور ببرند تا به حسنآباد برسد.
به جز این دو چشمه، چشمهی تودشک (تووش) هم در کنار قلعهی تودشک به طرف صحرای حسنآباد هدایت میشود. گفته میشود طایفهای از حسنآبادیها در کنار این چشمه در قلعهی تودشک ساکن بودند که بعدها به دلایلی مانند امنیت و دسترسی به امکانات به داخل حسنآباد مهاجرت کردهاند.
علاوه بر این مالکیت صحرای شیدان، قلعهی رضائیه و میرزاچی که همگی در پشت بنای جاپا حضرت وجود دارد از آن حسنآبادیها است.
همچنین طبق سندی جاپا حضرت ـ در کنار آتشکده ـ را یک حسنآبادی به نام حاج حسن ساخته (همان سازندهی برج معروف حاج حسن در حسنآباد) و نمای اصلی و ایوان این ساختمان هم به طرف چشمهی حسنآبادیها است. (چشمهی شیدان)
چند سال پیش در ملاقات با حاج سید هدایتالهم مسترحمی ایشان فرمودند: سندی قدیمی داشتند که در آن آمده حاصل آسیاب اطراف چشمهی توودش، وقف یکی از مساجد حسنآباد است.
وجود چندین رشته قنات در اطراف منطقهی باستانی دیزیکوه که همگی آنها به طرف صحراهای حسنآباد سرازیر میشود نشان میدهد گستردگی حسنآباد تا تمام اطراف این منطقه هم بوده. البته آثار چندین رشته قنات خشکیده هم مشاهده میشود.
نکتهی آخر اینکه بعد از محلهی پامسجد در حسنآباد و جایی که صحرای حسنآباد شروع میشود منطقهای وجود دارد که قدیمیها به آن «ده گاره» یعنی ده پایین دست، میگویند که به مرور جزء صحرا شده و کشاورزان قدیمی هنوز وجود خشتهای زیاد و آثار کم خانهها را در آنجا به یاد میآورند که بیانگر دگرگونی بافت قدیمی این شهر بوده است.