لباس سنتی. در منطقه ی حسن آباد اکثر لباس های مردم در همان محل تولید می شده؛ زیرا مواد اصلی این لباس ها یعنی پشم گوسفند و چله (پنبه) از تولیدات منطقه بوده است. البته لباس های روستاهای منطقه ی حسن آباد تفاوت چندانی با هم نداشته اند و مجموع این چند روستا دارای فرم یکسانی بوده اند اما بسته به موقعیت اجتماعی و نوع شغل (کشاورزی، بیابان گردی، دامداری و...) لباس آنها کمی با هم متفاوت بوده است.
باید توجه داشت که مردان قدیم هم همانند زنان معتقد به رعایت نوعی حجاب مردانه در انتخاب لباس هایشان بودند و انتخاب لباس هایشان متأثر از حیا و حجاب اسلامی آنها بوده است. از گذاشتن کلاه بر سر گرفته تا پوشیدن لباس های بلند و غیره. چنان که نقل می کنند روزی کدخدای حسن آباد در بازدید از رعیت های خود در صحرا متوجه می شود یکی از این کارگران در حال بیل زدن به زمین شال کمر و دکمه ی قبای خود را باز کرده. با عصبانیت می گوید: پدر سوخته برای من لوطی شده. او را به جلو منزل من بیاورید و چند ضربه شلاق به او بزنید تا دیگر کسی این هوس ها به سرش نزند.
تصور کنید اگر چنین فردی بعضی از مردهای امروزی را می دید که کلاه و قبا که هیچ، با لباس بی آستین و شلوار تنگ و با آرایش زنانه در جامعه می گردند، چه می گفت!
لباس مردان
1) کلاه: شاید کمتر مردی در قدیم دیده می شد که کلاه نداشته باشد حتی جوانان و نوجوانان و در نظر مردم برهنگی سر مردان کمی سبک به نظر می رسید. جنس کلاه ها اکثرا از نمد بود ولی کلاه های پارچه ای هم وجود داشته است. کلاه های نمدی غالباً در خود حسن آباد ساخته می شد و به سازنده ی آن «کلاه مال» می گفتند. از جمله کلاه مال های حسن آباد در این اواخر می توان به مرحوم غفور و پسرش (مَندُسِن غفور) و عباس حسین درویش (پدر مرحوم حاج سهراب منصوری) اشاره کرد. کلاه های نمدی با رنگ های تیره و شکل ساده مخصوص مردم معمولی و رعایا بوده و رنگ های روشن خاص اربابان و ثروتمندان. البته گاه ثروتمندان قدری کلاه خود را هم کج و به طرف ابرو پایین می آوردند تا موقعیت خود را به دیگران نشان دهند!
2) پیراهن: مردان قدیم روی لباس های خود نوعی پیراهن می پوشیدند که بیشتر به رنگ های آبی، سفید یا قهوه ای کم رنگ بوده است. یقه ی این پیراهن ها به جای وسط در شانه ی سمت راست تعبیه می شده و برخلاف پیراهن های امروزی که تا پایین آن دکمه دارد، فقط یک یا دو دکمه داشت و لبه ی یقه ی این پیراهن ها همانند بندی بود که به روی شانه می رفت و آنجا بسته می شد.
در ضمن این پیراهن ها یقه برگردان نداشت و مانند لباس روحانیون بود. پیراهن ها بلند بودند و روی شلوار قرار می گرفتند و رسم نبوده که کسی لباس های خود را داخل شلوار بگذارد. (به همان دلایل حیا و حجاب مردانه که قبلا گفته شد.)
3) جلیقه: در گویش حسن آبادی به آن «جِرَقْزه» می گویند و به دو نوع جلیقه ی زنانه و جلیقه ی مردانه تقسیم می شود. زن های حسن آبادی معمولا در ساخت جلیقه هنرنمایی های زیاد به خرج می دادند. مخصوصا در ساخت جلیقه های زنانه و مخصوصا برای ثروتمندان. مردان معمولا جلیقه را برای رفتن به مراسم روی لباس خود می پوشیدند. نوعی جلیقه ی مردانه هم وجود داشته که به «کولی چه» معروف بوده. یک فرق هم بین جلیقه های امروزی با جلیقه های قدیم وجود دارد که نوع قدیمی و مردانه ی آن یک آستین خیلی کوتاه هم داشت (مانند آستین ژیلت).
به جز جلیقه های نمدی، نوعی کت نمدی هم وجود داشته که به آن «نمدچی» می گفتند. دام داران و بیایان گردان از نوع بلندتر استفاده می کردند که به «نمدکول» یعنی نمد روی شانه معروف بوده. نمدکول آنها را در برابر سرمای بیابان محافظت می نمود و در حالت درازکش می توانستند به داخل نمد بروند و در آن پناه گیرند یا استراحت کنند مانند لاک پشت. در برابر باران و رطوبت هم مقاوم بود.
ضرب المثلی در این زمینه می گوید: فلانی «نمدش را یک کول کرد» کنایه از این که از کارش دست کشید. نمد را یک کول کردن یعنی آستین های نمد را کج کردن و داخل نمد خوابیدن.
4) پالتوها وکت های بلند: به جز یک نوع آن، که به اصطلاح صنعتی بوده و از شهر می آوردند، در منطقه ی حسن آباد دو نوع پالتو دیگر نیز وجود داشت. نوعی از آن را از پشم گوسفند می ساختند و رایج تر بود و نوع دیگر را از کرک شتر می ساختند و مختص بیابان گردان ودام داران بوده است.
5) شال: شال ها تولیداتی صد در صد داخلی بودند که تمام مراحل ریسندگی و بافندگی آن در داخل ده انجام می گرفت. شال ها از جنس پشم گوسفند بوده و با میل بافتنی بافته می شدند و بر عکس بافتنی های امروزی غالباً توسط مردان بافته می شد و هنوز هم تعداد کمی از مردان در حسن آباد به صورت سنتی شال بافی می کنند. شال ها روی لباس بسته می شد و محافظ خوبی در برابر سرمای زمستان بود. در قدیم به بستن شال روی لباس اهمیت می دادند و حتی در فصل گرما هم شال می بستند. بستن شال کمک زیاد به افرادی می کرد که پیاده روی می کردند و از خستگی آنها کاسته می شد. (می توانید امتحان کنید.)
اندازه ی شال ها معمولا بیش از دو متر بود و هر کس جایگاه اجتماعی بیشتری داشت همانند کدخدایان شالی بزرگ تر می بست.
معمولا اشیاء کوچک و قیمتی مانند پول را در کنار شال بزرگ خود مخفی می کردند. ضرب المثلِ «نون پَرِ شال فلانی گذاشتن» به معنای کمک خوبی کردن به طرف است.
6) قبا: در حسن آباد به آن «قووا» می گویند که بعضی از آنها راه راه و بعضی از آنها یک رنگ بوده. مردم قدیم به قبا «بَرَک» یا «بَرَکه» هم می گفتند که نوع مخصوص ملاها را «قوواآخوندی» می نامیدند. قووا یا همان قبا فقط چند دکمه داشت و قسمت پایین آن باز بود و با بستن شال روی آن فرم لباس کامل می شد.
7) شلوار: در پوشش و لباس مردانه شلوارها معمولا ساده بودند و بیشترین دقت را در انتخاب پیراهن و لباس ها داشتند؛ زیرا لباس ها بلند بودند و روی شلوار قرار می گرفتند. جنس شلوارها معمولا از پارچه های معمولی ساخته می شد که پارچه صدفی و کش مشکی از رایج ترین آنها بود. ثروتمندان هم گاهی شلوار خود را گشادتر می ساختند تا جلوه کند و نشانه ی تمایز آنها باشد.
8) گیوه: کفش مخصوص مردان کل منطقه است که هنوز هم رواج دارد. گیوه های روستای پیکان جرقویه معروف تر بوده ولی در حسن آباد هم اندک افرادی گیوه بافی می کردند.
9) لباس و آرایش داماد: دامادها معمولا با کلاه سفید و پیراهن های سفید و بلند بودند که روی آن قبایی می پوشیدند که به «اَبْره» یا «قبا دامادی» معروف بوده رنگ این قباها غالباً سبز بوده است. به شلوار دامادی «بیت» می گفتند که «بیت حاج علیکبری» معروف بوده. به کفشهای دامادی هم «مَلَکی» می گفتند.
لباس زنان
1) چادر: چادر همیشه به عنوان نماد یک زن مسلمان از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده. تا چند سال قبل از انقلاب اسلامی زن های منطقه ی گرم وکویری حسن آباد، دستجرد و کمال آباد از چادر سفید استفاده می کردند. چادرها از پارچه ای به نام «متقال» تهیه می شد ولی قبل از ورود متقال چادرهایی با پارچه های پنبه ای در داخل حسن آباد تهیه می شده است.
چادری دیگر نیز وجود داشته که در گویش حسن آبادی به «شاخْشور» معروف بوده. این چادرها، که در آن زمان زنان شهری هم از آن استفاده می کردند، پوششی کامل را شامل می شده است. به این صورت که همانند روسری زیر گلوی را می بستند و همانند مانتوهای کنونی در جلو آن دکمه داشت و همانند شلوار پاهای خود را داخل آن می کردند. شاید طرح چادرهای کنونی که به «چادر ملی» معروف است برگرفته از مدل این نوع چادرهای قدیمی می باشد.
2) روسری یا «چارقد» یا «چَرقَد»: روسری های سفید رنگی بودند که معمولا آن قدر بلند بودند که روی پیراهن را می گرفتند. به تزیین روسری عروس «مَلْمَل یازْمه» می گفتند. به این صورت که ابتدا یک روسری مشکی بر سر عروس می کردند. بعد یک روسری سفید روی آن سنجاق می زدند. ترکیب اینها با هم موج می زد.
3) پیراهن: پیراهن های زنانه معمولا همانند لباس زنان لر بلند و پرچین بودند و جای دامن را هم می گرفت. طبق گفته ی بزرگسالان، دامن لباسی جدید است که در گذشته ی دور وجود نداشت.
به پیراهن ویژه ی عروس «قَنَویز» می گفتند که نوع «یقه کوفْتِری» آن معروف بوده.
4) جلیقه: زنان خیاط معمولا نهایت مهارت و هنرنمایی خود را در دوختن جلیقه ها به کار می بردند. جنس این جلیقه ها از مخمل بوده و برخلاف جلیقه ی مردان که اکثرا مشکی بود آنها از مخمل های رنگی قرمز زرد آبی و سبز (ویژه ی زنان سیده) استفاده می کردند.
به نوع آستین دار این جلیقه ها «آرْخالِق» و به بی آستین آن «جرقزه» می گفتند. آستین دار آن شبیه کت بود.
5) شلوار: شلوارهای زنان قدیم معمولا پرچین بود (مانند لباس لری) و به شلوارهای مخصوص عروس «شِلَّه» می گفتند.
رایج ترین نوع از کفش های زنانه هم «ساغَری» نام داشت و همچنین در مراسم عروسی کلاهی هم بوده که مانند تاج بر سر عروس می گذاشتند که دور تا دور این نوع کلاه ها را سکه های نقره ای قدیمی نصب می کردند که به «عرق چین عروس» معروف بوده است.
یادآوری
در این نوشتار اطلاعات لباس مردان از حاج ابوتراب صادقی و اطلاعات مربوط به لباس زنان از حاج فاطمه طیبی محمدحسن و کربلایی زبیده صادقی غلام علی گرفته شده است.
حسن صادقی