در پی درج نوشتاری با عنوان «زیان مادری و تکلیف فرهنگی» به قلم جناب آقای محمود صادقی در این وبلاگ، جناب آقای عباسعلی صادقی واژه های فراموش شده در حسن آباد را گرد آورده است. با تشکر، جا دارد ایشان کلمات محلی را با علامتگذاری در اختیارمان قرار دهد تا تلفظ آنها برای ناآشنایان آسان گردد. سپاس
واژه های فراموش شده
عباسعلی صادقی
زبان محلی حسن آباد مانند همه ی زبانها همواره دستخوش تغییر و تحول است. همواره کلماتی به آن افزوده و کلماتی ترک می شوند. با استفاده از سالمندان عزیز کلماتی را گرد آورده ام که تا چند سال پیش در حسن آباد رواج داشت و اکنون به کار نمی روند.
آخوسه: بخواب
آل خالق: کت مخملی زنانه
اباباریک: آبگوشتی با محتویات نخود ولوبیا و گندم بلغور
اجباری: خدمت سربازی
اخر: لیوان
ار اوئی: آسیاب آبی
ار مکینه: آساب موتوری
ار: آسیاب
اردا: فردا
ارو: امروز
ازز: دیروز
او نون: آنجا
ایلپیچی: کهنه بچه
ب با: شد، شدن
بئر: کفگیر
بار گوشته: گندوم شاهدونه
بالو: هوا پیما
بشه: برو
بور: بیا
بیار یه: بیدار شو
پاکنده: راهروی آبهای زیر زمینی با پله
پوء میرء: پدر شوهر
پیسروک: پرنده ی پرستو
تاچچی: کاسه روحی
تاس حموم: ظرف مسی متوسط مخصوص حمام
تاس: ظرف مسی بزرگ
تم من: شلوار
تم مون قری: شلوار گشاد بدون پاچه مثل دامن زنانه
جاج: بوته های خار از خانواده ی خارشتر
چراغ بادی: فانوس
چس سارک: حشره سن
چوجی: گنجشک
چوری چی: جوجه مرغ کوچک
چوری: جوجه مرغ
دزار: دیوار
دشلمه قند: تکه قند
دشلمه: حبه (تکه)
دقر: کاسه بزرگ سفالی
دی سانه: آون کوب
ری او: راه آب
ری: راه
زم ما: داماد
زنن: همین الان
سلط: نردبان
سمبکی: اصطلاحی به منظور اشاره به کسی نامشخص و تحقیر کردن
سوء: کوزه
شل له: پارچه قرمز نخی برای دوختن شلوار گشاد زنانه
طورء: شغال
غلا: کلاغ
قطیفه: حوله پارچه ای
قو وا: قبا
ک و او: کدام است
کئوش: کفش
کا او: کجاست
کرک: مرغ
کلیندون: قفلهای چوبی قدیمی با کلید چوبی (اغلب مخصوص باغ ها)
کماجدان: قابلمه
کماژدن: دیگ مسی
کمچه: قاشق
کمین: الک
کمینچی: الک کوچک
کنارا: دستشویی
کوء: سگ
کیری: تنور
کیلی یونی: بوته های خار از خانواده ی خارشتر
گابو: لابد
گنچی: گنجه کوچک
گوما بء: کم شو
ل: پارچه کهنه
لامپا: چراغ روشنایی گرد سوز
لنجه چراغ: فتیله چراغ
لنجه کاغذ: تکه کاغذ
لندی: جوجه ی گنجشک
لی شوا: جنب وجوش
ما خا ب ء: گم شو
ما خورسی: مادر شوهر
ماخابی: گم شده
مال مالی: مار مولک
مرجی: صندوقچه کوچک
مسکء: کره
مل لا: ملاه ( فرد باسوادو قاری قران)
میرء: شوهر
میلی: گربه
ورا: بلند شو
هانین گه: بشین
همین زنن: همین الان
همین ی نون: همین جاست
ی نون: اینجاست
یازمه: روسری سیاه
یانه: هاون