دانشمند گرامی جناب دکتر علی صادقی حسن آبادی از افتخارات حسن آباد است که آگاهی از زندگینامهی ایشان اهمیتی خاص دارد. به منظور مصاحبه با ایشان، پرسشهایی را طرح و ارسال کردیم اما ایشان ترجیح داد جداگانه زندگانی خویش را بنگارد. ضمن تشکر، امید است پاسخ آن سؤالها را ضمن این نوشتهها بیابیم.
نظر به خوش قلم بودن دکتر صادقی و نیز خلاصه نگاری و دوری از حشو و اضافات، خاطرات را بدون تصرف می آوریم. این نوشته با قلمی شیرین نوشته شده و خواننده را با خود به گذشته میکشاند. مطالعهی کامل آن را به همگان توصیه می کنیم.
مقدمه
در مطلب زیر که در دو قسمت کوتاه تهیه شده سعی من بر آن بوده است تا تصویری واقعی از آموزش کودکان در حسن آباد پنجاه سال پیش و از زاویه ی دید خودادامه مطلب...
سفر به گاوخونی
امیر صدیقی
در همان کتاب جغرافی سالهای ابتدایی، در میان نقشه ایران، نام مکانی را دیده بودم که هیچ تصوری از آن نداشتم. باتلاق گاو خونی، براستی پر رمز و راز می نمود. اما شب سی ام بهمن 1383 مصمم به دیدن گاوخونی بودم.
سفر خود را از اراکادامه مطلب...
سفرنامه آقای محمد حسن محقق معین به حسن آباد
از مسؤلین سنجش وارزشیابی وزارت آموزش و پرورش
(قسمت سوم)
جلسه با اولیاء دانش آموزان
بر عکس همه مدارس جلسه با اولیاءدر دفتر مدرسه تشکیل شد.پس از چنددقیقه متوجه شدم که اکثریت حاضرین (20 نفر) در جلسه همکاران فرهنگی هستند که فرزندان چند نفرشان هم در آن مدرسه درس می خوانند.نظرات همکاران ضبط شد. چکیده نظرات آنان به شرح زیر است.
- اولیاء و دانش آموزان مفهوم حروف:( ک، ن، ت،ب) را نمی فهمند.
- ارزشیابی توصیفی ادامه مطلب...
سفرنامه آقای محمد حسن محقق معین به حسن آباد
از مسؤلین سنجش وارزشیابی وزارت آموزش و پرورش
(قسمت دوم)
صبح ساعت 7، ماشین پیکانی را از همان روستا برای عزیمت به حسن آباد و برگرداندن به شهر اصفهان به مبلغ 12 هزار تومان کرایه کرده و به سوی مدرسه شهید قیصری حرکت کردیم. ساعت 8:30 صبح به جرقویه علیا رسیدیم. قبل از رفتن به مدرسه شهید قیصری که ادامه مطلب...
در کربلا
در مجله فرهنگ کوثر ، شماره 75، پاییز 1387 ، صفحه 178 ـ 179، چاپ آستانه حضرت معصومه(س) خاطره ای مربوط به آقای سید رضا فاطمی (حسن خان) ـ از اهالی حسن آباد ـ نوشته است. متن آن ، چنین است:
دو، سه سال پیش، یک شب آقارضا فاطمی در کربلا می بیند دست فروشی چادر مشکی می فروشد. با چانه زنی قیمت راادامه مطلب...
سفرنامه آقای محمد حسن محقق معین به حسن آباد
از مسؤلین سنجش وارزشیابی وزارت آموزش و پرورش
(قسمت اول)
شنبه شب ششم اردی بهشت ماه 1382آقای کاظم زاده من را به روستای اندلان در 30 کیلومتری اصفهان ودر حاشیه کویر رساند ورفت . متاسفانه نتوانسته بودم قبلا خبر مسافرت خود را به اقوام برسانم وبدون اطلاع قبلی آمده بودم . از بلند گوی مسجد ده صدای سخنرانی بگوش می رسید. در کوچه جلوی در بسته بدون قفل خانه فامیلمان روی سکو نشسته بودم وچند نفری از اهالی ازادامه مطلب...
اولین رادیو
حاج میرزا محمد صادقی می گوید: (حدود 70 سال پیش) من در صحرای میرزا بالا در حسن آباد مشغول آبیاری بودم. از دور جمعیتی بالغ بر پنجاه نفر را دیدم که به طرفم می آیند. تعجب کردم که اینها در این موقع روز چکار دارند؟! ترسیدم که نکند به خاطر دعواهای محلی برای کتک زدن من می آیند؟! یا اتفاق دیگری افتاده؟! وقتی به من رسیدند با گفتن «خدا قوت» به راهشان ادامه دادند. از یکی آنها پرسیدم: کجا می روید؟ گفت: مگر نمی بینی فلانی چه چیز در دست دارد؟! پرسیدم: چی دارد؟ جواب داد: جعبه ای که می خواند. می رویم تا کنار استخر برایمان روشن کند و ... .
مرادشان از جعبه رادیو بود که آن زمان به تازگی به حسن آباد آمده بود.
دفاع پرنده
حاج میرزا محمد صادقی دستجردوکی می گوید:
تا حدود پانزده سال پیش، آب از غسالخانه عبور می کرد. در فصل تابستان در حالی که مشغول لایروبی نهری بودم که از غسالخانه می گذشت، متوجه شدم ماری از کنار دیوار وارد اتاق تکفین اموات شد. آن را دنبال کردم. به سرعت فرار کرد و ناگهان صدای جیک جیک پرستویی که در اتاق لانه کرده بود و جوجه داشت، به گوشم رسید. با خود گفتم حتما این مار به هوای لانه پرسنو می رود. به تماشا نشستم تا عکس العمل و دفاع پرستو از خود را ببینم. پرستو متوجه مار شد و فوری به طرف بیرون پرواز کرد. طولی نکشید که برگشت و بر لبه لانه خود نشست. گویا چیزی در منقار کوچک خود داشت. مار ادامه مطلب...